Loading...

داستان جالب:داستان عشق

داستان جالب:داستان عشق
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت

دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است
رهروی گفت: کوچه ای بن بست
سالکی گفت: ....راه پر خم و پیچ
در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند
شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظماست
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست
چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم
طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!

0
بازخوردها
    ارسال نظر
    Day Deal
     

     همیشه با شما خواهیم بود

     

     

    فروشگاه اینترنتی دی دیل در فیسبوک     فروشگاه اینترنتی دی دیل در توییتر    فروشگاه اینترنتی دی دیل در اینستاگرام

      

      

    فروشگاه اینترنتی دی دیل در تلگرام      فروشگاه اینترنتی دی دیل در پینترنست     فروشگاه اینترنتی دیل دیل در آپارات

     

     

    فروشگاه اینترنتی دی دیل در فیسنما      دی دیل در کلوب    فروشگاه اینترنتی دیل دیل در لنزور 

                   

     

                 تماس با ما            

      

    021-33972251

     

    0935-9494634

     

    شنبه تا چهارشنبه

     

    ساعت 9 الی 17

     

    پنجشنبه ساعت

     

    9 الی 14

     

     

    کد کیو آر فروشگاه




    کوالا دیزاین؛ طراحی سایت، سئو، دیجیتال مار کتینگ

    برند ها