وقتی «نه» دنیای یک جوان را تیره و تار می کند

وقتی «نه» دنیای یک جوان را تیره و تار می کند
در دوره جوانی، ازدواج از مهم ترین مسائلی است که ذهن و روان جوان را درگیر خود می کند.

در دوره جوانی، ازدواج از مهم ترین مسائلی است که ذهن و روان جوان را درگیر خود می کند. داشتن همسر ایده ال، رسیدن به فرد مطلوب و مورد علاقه، داشتن یک زندگی بی عیب و نقص و بدون مشکل اولین خواسته بسیاری از جوانانی است که با نگاهی به پیرامون خود مشکلات ریز و درشت اطرافیان را رصد می کنند و قصد ساختن یک زندگی مطلوب را دارند هرچند ایده آل گرایی و کمال طلبی جزو ذات جوانان است اما آنان با گذر زمان به بسیاری از بزنگاه های زندگی برخورد می کنند که تصورات و ایده های جوان را به هم می ریزد.

یکی از این بزنگاه ها زمانی است که او با وجود در نظر گرفتن همه جوانب برای ازدواج با فرد مورد علاقه، پاسخ منفی می شنود، این موضوع یادآور ماجراهای تلخی است که هر از گاهی در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم. گرفتن انتقام از دختر موردعلاقه به علت شنیدن پاسخ منفی از وی، طی چند سال گذشته باب و بارها درباره آن مطالبی درج شده است. در این مطلب قصد نداریم به چرایی این اتفاقات ناگوار بپردازیم و تنها وضعیت روانی جوانی را که پاسخ منفی شنیده مورد بررسی قرار می دهیم.

 

 

ضربه عاطفی مشابه سوگ است

دکتر شهرام ناصری، روان پزشک و مشاور خانواده با اشاره به این مطلب به خراسان می گوید: ضربه ها همیشه فیزیکی نیست و اغلب ضربه های روانی، تاثیرات نامطلوب شدیدتری بر روان فرد می گذارد. ضربه عاطفی پس از به هم زدن نامزدی با یک نفر یا شنیدن پاسخ منفی دقیقا مشابه سوگ است. یعنی گویی فرد، عزیزی را از دست داده است. در فرآیند سوگ فرد در ابتدا نمی خواهد موضوع را بپذیرد. او وارد مرحله چانه زنی می شود و با همه کس و همه چیز چانه می زند تا شاید به نظر خود بتواند خطر را رفع و ضربه را از خود دور کند. او حاضر است در این شرایط هر بهایی را بپردازد اما با ضربه ناشی از آن روبه رو نشود.سپس فرد دچار احساسات متضاد می شود و ممکن است خشمگین شود.

این خشم در واقع از خود شیفتگی او ناشی می شود. او در واقع به هم خوردن نامزدی و پاسخ منفی به درخواست ازدواج را پاسخ منفی به شخصیتش می داند و درد عمیقی را تجربه می کند. زیرا فرد،خودش را دوست دارد و نمی خواهد درد بکشد از سویی خشم ناشی از ضربه عاطفی و خودشیفتگی که منشاء آن است باعث می شود فرد کمتر افسرده شود. هر قدر خشم ناشی از پاسخ منفی بیشتر باشد درد ناشی از این پاسخ منفی را بیشتر متوجه طرف مقابل می کند، ولی اگر خودشیفتگی کمتر باشد، احساس غم بر عصبانیت غلبه می کند و در این شرایط فرد به افسردگی و انزوا گرایش بیشتری پیدا می کند. در این حالت فرد به خودش آسیب می زند و نه طرف مقابل. او به خودش بدهکار است و خود را طلبکار تلقی نمی کند.

در مرحله بعد که پذیرش است با وجود تلاش برای معامله با خدا و کائنات، می پذیرد که ضربه عاطفی رخ داده است و کسی هم نتوانسته مانع آن شود، در این مرحله فرد تلاش می کند با آن کنار بیاید. هم چنان که اشاره شد ضربه عاطفی ناشی از به هم خوردن دوران نامزدی یا شنیدن پاسخ منفی از طرف مقابل همانند سوگ، فرآیندی توام با درد و رنج، غم، خشم و افسردگی است. به طور طبیعی مرحله سوگ وکنارآمدن با موضوع باید ۶ماه طول بکشد اما اگر مدت بیشتری به طول انجامید باید به دنبال راه چاره بود. درگیر شدن احساسات متضاد در فرد، ناتوانی در درک این احساسات و مفهوم آن ها، همراه شدن احساس عشق و علاقه با تنفر، اضطراب و ترس باعث می شود که فرد لطمه شدید روانی ببیند. درچنین شرایطی است که فرد گاهی از دست طرف مقابل عصبانی است، گاهی خود را ملامت می کند، گاهی او را ملامت می کند وهمین ناتوانی در مدیریت احساسات به طور کلی حال و روز بسیاری از جوانانی است که از دختر مورد علاقه خود پاسخ نه شنیده اند. دکتر ناصری درباره احساس گناه می گوید: بسیاری از افراد در مواجهه با مشکلات زندگی احساس گناه پیدا می کنند.

همه ما این تجربه را داریم که در کودکی به محض بیمارشدن پدر یا مادرمان احساس گناه می کردیم و فکر می کردیم چون بچه های بدی بودیم آن ها بیمار شده اند. در بزرگسالی هم وقتی بدبیاری می آوریم، از محل کار اخراج می شویم بلافاصله احساس گناه می کنیم. اما وقتی این موضوع به مشکلات ارتباطی تسری پیدا می کند، مشکل جدی به وجود می آید زیرا ماهیت رابطه مستقل از فرد و دوطرفه است. بنابراین باید نقش ۲طرف را در به هم خوردن یا حفظ رابطه در نظر گرفت و احساس گناه یکی از دو طرف در نتیجه دیدگاهی است که در ذهن دارد. وی ادامه می دهد: پیوند عشق و محبت نابود شدنی و از بین رفتنی نیست و پاره شدن این پیوند باعث باروری آن در جای دیگری می شود. در واقع فرد می تواند نوع دیگری از محبت و عشق را تجربه کند که قبلا آن را تجربه نکرده است. لازم به یادآوری است که منظور ما این نیست که تکرار این موضوع مثبت است بلکه فقط تاکید داریم که پاره شدن یک پیوند عاطفی و ضربه عاطفی ناشی از آن نباید یک شکست تلقی شود بلکه بهتر است به عنوان یک تجربه برای محکم تر برداشتن قدم صحیح بعدی تلقی شود.

 

 

چرا بخشش

شکایت بسیاری از جوانان این است که پس از شنیدن جواب منفی از طرف مقابل اظهار می کنند هرگز نمی توانند او را ببخشند. پاسخ این است که به گفته حضرت عیسی(ع) کسانی نمی توانند دیگران را ببخشند که قادر نیستند خود را ببخشند. در واقع افرادی که نمی توانند دیگران را ببخشند می دانند اشتباهاتی داشتند و چون نمی توانند خود را بابت اشتباهاتشان ببخشند، طرف مقابل را هم نمی بخشند. نکته این جاست که معمولا افراد ساده ترین راه را برای مواجهه با این موضوع انتخاب می کنند و آن هم این است که همه تقصیرها را گردن طرف مقابل می اندازند.

در صورتی که ما باید همواره در قضاوت هایمان عادل باشیم. یعنی بپذیریم که یک رابطه دو سر دارد و ما نمی توانیم از هر دو سو تصمیم گیر باشیم. بنابراین باید به تصمیم طرف مقابل احترام بگذاریم. اگر فرد در طول زندگی یاد گرفته باشد که در مواجهه با مشکلات زندگی منصفانه قضاوت کند می داند که در برابر پاسخ منفی دیگران باید شکیبایی به خرج دهد. فردی که نمی تواند شکیبایی به خرج دهد، احساس حقارت خود را آشکار می کند و برای سرپوش گذاشتن روی آن احساس، بیهوده مقاومت می کند. او در واقع به ساده ترین کار یعنی برون فکنی رو می آورد و به جای قضاوت عادلانه درباره رفتارها و شخصیت خود، تقصیرها را گردن طرف مقابل می اندازد.

 

 

فرصت شش ماهه

این روان شناس با اشاره به این که در شرایط طبیعی و پس از پشت سر گذاشتن مراحل عادی سوگ، فرد برای برقراری رابطه دیگری به ۶ ماه زمان نیاز دارد، تاکید می کند: این فرصت شش ماهه کمک می کند که فرد روان خود را بازسازی کند، از درگیری ذهنی رها شود. اگر فرد برای فرار از شکست یا پاسخ منفی بلافاصله اقدام به برقراری رابطه جدیدی کند، در واقع به قصد احیای غرور، فرار از شکست و نپذیرفتن موقعیت جدید این کار را می کند و به علت سپری نشدن زمان احیای روح و روان، شکست بعدی در انتظارش است. این دسته از افراد مستعد شکست های متعدد و بیماری هایی مثل افسردگی و شیدایی هستند.

 

 

تفاوت های دختر و پسر

وی با بیان تفاوت های دختر و پسر پس از شنیدن پاسخ منفی می گوید: پسرها بیشتر احساس گناه می کنند و می خواهند عقل و وجدان خود را مهار کنند اما دختران بیشتر از نظر احساسی درگیر می شوند و افسردگی، غم و خشم بیشتری پیدا می کنند. خوب است بدانید عقل و احساس مثل الاکلنگ است با بالا رفتن یکی، دیگری پایین می آید و بهترین حالت این است که هر دو رو به روی هم قرار بگیرند و به یک اندازه مورد توجه باشد. دختران عواطف بیشتر و محاسبات کمتری دارند و به همین دلیل ممکن است کارهای پیش بینی نشده ای انجام دهند. به چنین حالتی «آمازون» می گوییم یعنی رودی آرام که هر لحظه ممکن است طغیان کند و در عمق آن آشوب عظیمی برپاست. به این ترتیب دیدگاه یک مرد نسبت به یک رابطه عاطفی بیشتر عقلانی است اما دیدگاه یک زن احساساتی است.

تاکید دوباره ما این است که در طی دوره ۶ ماه بهتر است فرد از ایجاد رابطه دوری کند و دیگران به انزوا، تنهایی، خاموشی و عزلت گزینی وی احترام بگذارند. او را از روی دلسوزی و برای فراموشی موضوع مجبور به حضور در جمع یا مسافرت یا رفتن به سینما یا پارک و غیره نکنند. وی به بازسازی روانی در خلوت نیاز دارد تا بفهمد چه ضعف هایی داشته است و در بیشتر موارد دیگران و دلسوزی آن ها، کار را خراب تر می کند. یک شکست عاطفی مانند سوگ است و درمان سوگ هم عزاداری است. عزاداری باید طبق اصول خود انجام شود و نادیده گرفتن دوره عزاداری و دل نگرانی بیهوده درباره افسردگی و غم جوان طی ۶ ماه مذکور، مشکلات را بدتر می کند. خانواده ها باید بدانند داروی این مشکل تلخ است و برای تحمل تلخی فقط صبوری لازم است. بنابراین صبوری در این شرایط بهترین کار است.

 

 

عشق فقط وصل، شادی و لذت نیست

بیشتر جوانان معنای عشق را بد فهمیده اند و تصور می کنند عشق فقط وصل و لذت و شادی است. دکتر ناصری با بیان این مطلب می گوید: این در حالی است که عشق همراه با غم و شادی، وصل و هجران و رنج و لذت است و بزرگ ترین هدیه ای که انسان می تواند به دیگری بدهد عشق با تمام خصوصیاتش است و اگر غیر از این بود، انسان در بهشت بود و نیازی به تکاپو نداشت. جوانانی که از عشق فقط شادی، لذت و وصل را می خواهند به سرعت از ایجاد پیوند عاطفی با فرد مورد علاقه خود ضربه می خورند و عشق را طرد می کنند در صورتی که معنای عشق را بد فهمیده اند.

ارسال نظر