شناخت موثر متقابل؛ لازمه موفقیت ازدواج و زندگی زناشویی کامروا
در مورد اهمیت و پیامدهای سازنده ازدواج و زیان ها و پیامدهای ناسازنده طلاق در فرهنگ ها و جوامع مختلف سخن ها رفته است. طلاق در یک توصیف و روایت ساده عبارت از تصمیمی است که یک یا هر دو زوجی که چندی پیش با جشنی زندگی مشترک خویش را به امید و آرزوی خوشبختی آغازیده بودند برای جدا شدن از یکدیگر و پایان دادن به زندگی مشترک شان بطور مشترک یا انفرادی و توافقی یا یکجانبه اتخاذ می کنند. بسته به اینکه چند سال از شروع زندگی مشترک زوجین بگذشته باشد فرزند دارند یانه و دلیل این جدایی چیست، کم و کیف تبعات آن متفاوت می تواند بود.
شاید بتوان گفت بخش عمده طلاق ها ریشه در یک ازدواج ناموفق و غالب ازدواج های ناموفق ریشه در عدم تناسب زوجین با یکدیگر دارند. عدم تناسب بخش ها و حیطه های مختلفی دارند علت اصلی همه آنها را اما ضعف شناخت متقابل زوجین از یکدیگر در دوره آشنایی و خواستگاری می توان دانست. شناخت متقابل غیرواقعی و ناموثر در کنار اوج گیری هیجانات زیبای دوران آشنایی مانع از شناخت کامل و عمیق زوجین از همه لایه های شخصیتی و نقاط ضعف و قوت یکدیگر و در نتیجه پنهان ماندن بستر بالقوه ناسازگاری و تعارضات احتمالی تا زمان افول یا عادت کردن به جاذبه های نخستین دوران آشنایی اولیه می گردد. ضعف و ناموثر بودن شناخت متقابل زوجین از یکدیگر قبل از ازدواج را به چه عواملی می توان نسبت داد؟ شاید بارزترین عوامل را بتوان به ضعف ابزار و شیوه های شناخت و ضعف مهارت های مربوطه زوجین در این پیوند نسبت داد.
کم اهمیت انگاری مقوله شناخت از سوی زوجین و در نتیجه عدم پیگیری جدی برای دستیابی به شناخت کافی از یکدیگر نیز می تواند یکی دیگر از این عوامل مهم تلقی گردد. شناخت مستقیم زوجین از یکدیگر مهم بوده و به همین جهت گفتگوهای مستقیم و خودتوصیفی طرفین برای یکدیگر اگر بخش های اصلی مقولات مهم و تعیین کننده را در بر گیرد بسیار مهم و کارآمد تواند بود. شناخت غیر مستقیم مبتنی بر تحقیقات از سایر منابع می تواند مکمل شناخت مستقیم و در برخی موارد برای راستی آزمایی مفاد شناخت مستقیم از آن استفاده گردد. مشاوره قبل از ازدواج در همین نقطه عمدتا در تحقق شناخت متقابل موثر به کار و کمک کسانی خواهد آمد که قصد ازدواج دارند. نکته مهم در این پیوند این است که افراد بهتر است قبل از تصمیم نهایی و قطعی برای مشاوره مراجعه نمایند و این را مد نظر داشته باشند که تصمیم گیری نهایی با خود آنها خواهد بود و مشاور نه برای آنها تصمیم خواهد گرفت و نه تصمیمی را تجویز خواهد نمود.
آنچه مشاور در مشاوره قبل از ازدواج انجام خواهد داد این خواهد بود که کمک نماید چگونه به شناختی عمیق تر و دقیق تر از یکدیگر دست یابند. نقاط ضعف و قوت یکدیگر را چگونه صادقانه با هم در میان بگذارند و نهایتا در پی کسب شناخت مناسب از یکدیگر ببینند چقدر از مناظر مختلف و بویژه از مناظر حیاتی و تعیین کننده با یکدیگر تناسب داشته و آنگاه به یک تصمیم واقع بینانه تر برای وصلت یا عدم ازدواج نزدیک تر خواهند گردید. پیامد چنین تصمیم عقلانی یا یک ازدواج موفق و به تبع آن یک زندگی مشترک موفق خواهد بود یا پیشگیری موثر از یک ازدواج ناموفق و به تبع آن پیشگیری موثر از طلاق اتفاق خواهد افتاد. بنابراین برای موفقیت ازدواج بهترست و باید ابزارها و شیوه های شناخت متقابل را در سایه بهره گیری از کمک های تخصصی از مشاورین شناخت و با تکیه بر این کمک تخصصی به شناخت عمیق، دقیق و کافی از همه ابعاد شخصیتی و موقعیتی کسی که او را به عنوان همسفر ادامه زندگی بر می خواهیم گزید دست یابیم. بدیهی است که شناخت امری متقابل است و همانگونه که در پی شناخت هستیم مکلفیم از خود نیز شناخت به دست دهیم و این البته علاوه بر طرف مقابل به نفع خود ما نیز خواهد بود. لازمه و پیش نیاز شناخت متقابل اما خودآگاهی طرفین می باشد. خودآگاهی قبل از تصمیم به انتخاب در موفقیت فرد در رهنمون شدن به یک انتخاب خوب بسیار ذی نقش تواند بود. بنا بر این بهتر است افراد قبل از تصمیم به ازدواج به درجاتی از خودآگاهی نایل آیند. خودآگاهی مهارتی است قابل آموختن و با فراگیری و تسلط به این مهارت افراد به شناخت پایه ای از خود و توانمندی ها و ضعف ها و درک احساسات و عواطف خویش نایل خواهند آمد. شناخت خودآگاهانه زوجین قبل از ازدواج و در مرحله آشنایی و نامزدی از ابعاد مختلف یکدیگر فرصت ارزنده ای برای تشخیص تناسب آنان با یکدیگر برای زندگی مشترک را به آنان خواهد بخشید. با کسب این شناخت ریسک یک ازدواج پر خطر و امکان طلاق در آینده کاهش خواهد یافت. این رویکرد البته باعث پیشگیری و کاهش پایدار موارد جدایی نیز خواهد گردید.