نظریه سوسک برای خودسازی!
ان خانم ازترس با صدائی لرزان و صورتی وحشت زده شروع به فریاد زدن کرد.درحالیکه به هوا می پرید ازروی ناامیدی سعی می کرد با دو دستش از شر سوسک خلاص شود.
واکنش او مسری بود بطوریکه هر کدام از هم گروهی هایش هم دچار وحشت شدند.
بالاخره ان خانم سوسک را ازخود دورکرده اما دوباره این حشره برروی لباس خانم دیگری از هم گروهی هایش نشست.
حالا نوبت خانم دیگرگروه بود تا این ماجرای غم انگیز را ادامه دهد.
پیشخدمت رستوران برای نجات انها خودش را شتابزده به انها رساند.
درپرش بعدی،سوسک برروی پیراهن پیشخدمت نشست.
پیشخدمت محکم سرجایش ایستاد وخودش را کنترل کرده و رفتارسوسک را بر روی پیراهنش تحت نظر قرارداد.
وقتی او به اندازه کافی مطمئن شد،با دوانگشتش سوسک راگرفته و به خارج از رستوران پرتاب کرد.
درحالیکه این ماجرای سرگرم کننده را تماشا کرده وقهوه ام رامزه مزه می کردم آنتن های مغزم افکاری را از سرم گذراند که موجب سرگردانی ام شد.
آیا سوسک مسئول رفتار اختلال امیز انها بود؟ اگراینطورباشد پس چرا پیشخدمت رستوران دچاراین پریشانی و ناراحتی نشد؟
اورفتارش رابه حد مطلوب وبدون هیچ اشفتگی کنترل کرد.
این سوسک نیست که باعث ناراحتی انها شد بلکه ناتوانی خانمها درکنترل اشفتگی است که توسط سوسک بوجود امده بود.
من اینطوردرک کردم که این فریاد پدرم، رئیسم وبالاخره همسرم نیست که باعث اشفتگی من می شود بلکه این ناتوانی من درکنترل اشفتگی هائی است که به علت فریادهایشان بوجود امده ومرا ناراحت می کند
این ترافیک جاده نیست که مراناراحت و اشفته می کند بلکه ناتوانی درکنترل اشفتگی هائی است که دراثرترافیک، بوجودآمده ومراناراحت می کند.
عکس العمل من نسبت به این مشکل است که گرفتاری هائی را در زندگی ام بوجود می اورد.
علاوه براین مشکل،این واکنش من به مشکل است که زندگی ام را اشفته می کند.
درسهائی که از این متن می اموزیم :
1-می فهمم که نمی بایستی درزندگی درمقابل مشکلات واکنش نشان دهم.
2-می باید همیشه نسبت به مشکلات پاسخگو باشم.
3-درمتن بالا خانمها از خود واکنش نشان دادند در حالیکه پیشخدمت رستوران فقط پاسخ داد.
بطورکلی واکنشها همیشه غریزی وبیشتر بصورت افکار اتوماتیکی هستند در حالیکه پاسخ ها همیشه افکارخوب ودرستی هستند که موقعیتی که ازدست می رود را نجات می دهند واز شکاف وجدائی دررابطه وتصمیم گرفتن در هنگام خشم،نگرانی،استرس وعجله جلوگیری می کند.
دوستی می گفت: یک روز در کتاب فروشی برای عده ای صحبت می کردم، یکی از آنها از من سؤال جالبی کرد. پرسید: " یک فرد معمولی را در دو یا سه کلمه چطور تشریح می کنید؟" کمی فکر کردم و گفتم : " راحت آشفته می شود." یک دفعه همه خندیدند، چون حقیقت این عبارت کوتاه را درک کردند. بله، اکثر ما با هر موردی آشفته می شویم.
آشفته نشدن نتایج شگفت انگیزی دارد :
▪ استرس شما را کاهش می دهد.
▪ بیشتر پذیرای مردم و حوادث زندگی خود خواهید شد. شادتر خواهید بود.
▪ شما و دیگران متقابلاً برای یکدیگر جالب توجه می شوید.
▪ الگوی خانواده و دوستان خود خواهید شد.
▪ واکنش های شما کاهش می یابد.
▪ زندگی را موضوع ثقیلی ندانسته و آنر ا ماجرایی در حال گذر می یابید.
▪ خستگی و بی حوصلگی در شما کاهش می یابد.
▪ زندگی عادی خود را به تجربه ای استثنایی تبدیل می کنید.
▪ حقیقت موضوع این است که آشفتگی و شادمانی در یک ظرف نمی گنجد. در واقع فرد آشفته در کیفیت زندگی خود دچار سردرگمی عظیمی می شود و" از کاهی، کوه می سازد" و در نتیجه رابطه او با اطرافیان تضعیف می شود.
برای آنکه خود را از این حالت آزاد سازید باید آنرا در اولویت قرار دهید. عکس العمل های خود را نسبت به افراد و اتفاقات زندگی بازبینی کنید و توجه داشته باشید که تا چه حد بی تأمل و سریع عکس العمل نشان می دهید. سپس با خود عهد کنید که از مسائل کوچک بسادگی آشفته نشوید.
در طی روز آیا می توانید خود را حین عصبانیت و ناراحتی غافلگیر کنید(فرض کنید مشغول یک بازی هستید). وقتی خود را در این حالت غافلگیر کردید به خود بگویید" دوباره از اول شروع می کنم. آسان بگیر". بیاد داشته باشید که بیشتر عکس العمل ها - بخصوص عکس العمل های افراطی- ناخودآگاه هستند، یعنی گاهی متوجه عصبانیت خود نمی شوید. با بذل توجهی آگاهانه به این طرز تفکر و عکس العمل ها، در واقع آنها را ظاهر کرده و تغییر می دهید. بیشتر واکنش های ما نسبت به اتفاقات زندگی به عادات و رفتارهای اکتسابی ما بستگی دارد. اگر تمرین کنیم که خشک و عصبانی باشیم، همان گونه می شویم. البته برعکس آن هم صادق است. قدری فروتنی و تواضع همراه با توانایی غافلگیر کردن خود در چنین موقعیتی و اگر واقعاً قصد تغییر کردن دارید، حتماً می توانید به آن برسید. تعدادی از مردم( از جمله خودم) هستند که قبلاً حساس بوده و به سادگی آشفته می شدند ولی حالا آرام تر و بسیار کارآمدتر شده اند. این روش را حتماً امتحان کنید .
هر چه عکس العمل ها و اضطراب های شما کاهش یابد، شادی شما افزایش خواهید یافت و این حالت را به مسخره خواهید گرفت. و دست آخر افراد مهم زندگی شما متوجه تغییر مثبت شما شده و برای آن ارزش قائل خواهند شد.