پسرم مردانگی را بیاموز
روانشناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی، نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده کودک دارد و بیشتر شناختهای او از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد و میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی است که خانواده با او دارند و اینکه تا چه حد تلاش میکنند نیازهای او را برآورده سازند.
بیشک واژه «تربیت» یکی از مهمترین دغدغههایی است که خانوادهها با آن مواجه میشوند، زیرا همزمان با عصر فناوری و وجود انواع سیدیها و کارتونهای برگرفته از فرهنگ غیرایرانی که کودکان امروز را احاطه کرده است، تربیت کمی دشوارتر از قبل به نظر میرسد. این دشواری برای خانوادههایی که فرزند پسر دارند، بیشتر است و معمولا نگرانی این خانواده ها، آینده فرزندانشان را هم در بر میگیرد که چطور پسرمان را تربیت کنیم تا در آینده همسر و پدر خوبی باشد و بتواند تکیهگاه مطمئنی برای آنها شود؟
بنابراین یکی از نگرانیهای والدینی که به طور مرتب در جلسات مشاوره شرکت میکنند، دلواپسی آنها نسبت به آینده پسرانشان از لحاظ ایفای نقش و وظایف مردانه است. این نگرانی بویژه در مواقعی که پسران در بازیهای گروهی زود اعتماد به نفس خود را از دست میدهند یا زمانی که ازطرف همسالان خود طرد میشوند یا با القابی مثل بچهننه و... مورد خطاب قرار میگیرند دو برابر میشود. پس مهمترین هدف از تربیت پسران، آموزش وظایف مردانه به آنهاست.
در فرهنگ ما رفتار مردانه چگونه رفتاری است و چه عواملی در آن دخالت دارد؟! نقش والدین، خواهر و برادر، دوستان و همسالان در شکلگیری منش مردانه چگونه است؟!
صفات و ویژگیهای مردانه کدام است؟
منظور از صفات مردانه؛ خشن، سلطهجو، خودرای، زورگو و... بودن نیست، بلکه به معنای قاطعیت، مسئولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت و دشوار است. تحقیقات نشان داده است رشد رفتار مردانه در پسران با تصور فرزند از پدر به عنوان تصمیمگیرنده، تربیت و ایجادکننده محدودیت معقول ارتباط دارد. پدری میتواند ویژگیهای مردانه خود را به پسرش منتقل کند که رفتاری توام با محبت و تشویق با فرزند خود داشته باشد، زیرا این رفتار بدون مهربانی، الگوی مردانه پدر را بیتاثیر میکند.
به عبارت دیگر، پدر مسئول و وظیفهشناس میتواند، امکان تقلید پسرش از رفتار مردانه خود را بهوجود آورد. این نکته مهم است، خواستههای او باید با تواناییهای پسرش تناسب داشته باشد. پسر باید احساس کند که پدرش او را همانطور که هست، دوست دارد و برایش ارزش قائل است؛ در واقع او نباید احساس کند که ارزش او ناشی از نحوه کار و فقط در گرو کسب موفقیت اوست، بلکه باید با تمام وجود محبت بی قید و شرط پدر خانواده را احساس کند. او میتواند با برخورد محترمانه در خانه عزت نفس پسرش را افزایش دهد و در دوره نوجوانی فرزندش نقش مشاور را ایفا کند، حرفهای او را کاملا گوش دهد و سپس او را راهنمایی کند.
فرزندان در جریان رشد خود رفتاری را که از والدین خود میبینند سرمشق و الگو قرار داده و با آن همانندسازی میکنند. همانندسازی چیزی بیشتر از تقلید است، یعنی خود را بهجای آنها تصور کرده و از موفقیت آنها شاد و از شکست آنان غمگین میشوند، مانند این که این اتفاقات برای خود آنها روی داده است. پسرها دوست دارند رفتار پدر خود را الگو قرار دهند. نکته قابل توجه این که تحقیقات نشان داده پسرانی که رابطه محبتآمیزی با پدران خود داشتهاند، ویژگیهای مردانهتری از خود بروز دادهاند و در خانوادههایی که مادران نقش غالب داشتهاند، پسران در همانندسازی نقش مردانه با مشکل مواجه شدهاند. بنابراین در روشهای تعلیم و تربیت، مهمترین عامل بحث «الگوسازی» است.
فرزند پسری که وظایف مردانه را میآموزد و به آن عمل میکند، مرد میشود؛ اما پسری که این کار را نمیکند سالهای نوجوانی خود را تلف کرده و بعد نیز این مشکلات را به دهههای بعدی زندگی خود میبرد. نشان دادن خشونت، ناتوانی در قبال تعهد نسبت به خانواده، عزت نفس ضعیف و ادامهدار و... از مصادیق این نوع مشکلات است. نکته مهم دیگر رابطه میان مسئولیت و امتیاز است. نوجوانان باید بدانند وقتی امتیاز بیشتری دریافت خواهند کرد که از عهده مسئولیتهایشان برآیند. رابطه میان مسئولیت و امتیاز باید شفاف باشد و پدر و پسر هر دو برداشت یکسانی از آن داشته باشند.
پس باید به فرزند پسرمان بیاموزیم که:
نسبت به خانواده متعهد باشد.
استقلال شخصیت خود را بشناسد و به آن احترام بگذارد.
احساس وظیفه کند، نسبت به هر موضوعی که با او مرتبط است.
منش اخلاقیاش را متناسب با آموزههای دینی و ساختار مورد پسند جامعه انتخاب کند.
در تصمیمگیریهایش ثبات و استحکام داشته باشد، تلاش کند.
برای سازگاری با اموری که مورد علاقهاش نیست.
در برابر بعضی برنامهها یا تصمیمگیریهای زندگی انعطافپذیری داشته باشد.
در آموزش این نکات علاوه بر این که مادر نقش همیشگی و مستمری در تربیت فرزندان دارد، اما جایگاه پدر نیز در این عرصه بسیار لازم و ضروری است.
آماده کردن پسرها برای دوران بلوغ
در تربیت فرزندان پسر که به سن نوجوانی رسیدهاند، حضور پدر نقش اصلیتری دارد. فرزندان پسر از 9 تا 13سالگی دوران تحول را تجربه میکنند. این دوران زمانی است که پدران باید بیش از هر زمان دیگری در کنار فرزندانشان باشند. در این سنین برای اوقات فراغت آنها باید طوری برنامهریزی کنیم که انرژیشان را در جهت مثبتی تخلیه کنند.
زمانی که آنها 10 ساله میشوند، لازم است بیشتر از زمان قبل با فرزندمان صحبت کنیم، یعنی بگوییم «تو وارد دوران نوجوانی شدهای و دوران کودکیات را پشت سر گذاشتهای» این یعنی آماده کردن آنان برای این دوران، البته این کار میتواند خیلی ساده صورت گیرد. مثلا میتوانیم پسرمان را برای صرف شام به رستوران ببریم و با او درباره دوران نوجوانی، بلوغ و مردانه شدن حرف بزنیم. فهرست کارها و مسئولیتهای جدیدی را برای او در نظر بگیریم. همچنین با آرامش از او بخواهیم سوالاتی را که به جواب آنها احتیاج دارد، بپرسد. بهتر است شرایط را طوری برایش فراهم کنیم که به یک سفر برود و این گونه به صورت غیرمستقیم به او گفتهایم که دوران کودکیاش تمام شده است. اگر این روند را در پیش نگیریم پسرمان به آن حد بلوغ اجتماعی که لازمه مرد شدن و آینده اوست، نخواهد رسید. به این ترتیب یکی از مراحل مهم دوره نوجوانی و بلوغ، نحوه برخورد با و پذیرش آن است. در این مرحله والدین باید توجه کافی به فرزندان خود داشته باشند تا آنها با موفقیت و بدون کمترین آسیب این دوران را پشت سر بگذارند.
در دوره نوجوانی و بلوغ پسر، وظیفه پدر نسبت به مادر بیشتر خواهد بود. آنها باید با بالا بردن سطح آگاهی خود و صرف وقت و حوصله کافی به فرزندشان کمک کنند تا این دوران را با سلامت طی کند. مهمترین مسالهای که باعث میشود، پدر رفتار درستی با پسر خود در این دوره داشته باشد، میزان آگاهیاش از ویژگیها و خصوصیات خلقی اوست؛ اما اگر آگاهی کافی نداریم، میتوانیم از پزشکان و مشاوران کمک بخواهیم. لازم است با عادات و روشهایی که نوجوانان معمولا در زمان بلوغ در پیش میگیرند، آشنا باشیم تا مواجهه با آنها ما را غافلگیر نکند. والدین باید با شروع علائم بلوغ اطلاعات لازم را به آرامی و با مهربانی به فرزندشان بدهند. نحوه صحبت کردن با بچهها خیلی مهم است. سعی کنیم لبخند بزنیم و با عصبانیت با آنها صحبت نکنیم. به هر حال این مرحله را جدی بگیرید تا در آینده فرزندتان بتواند نقش مهمی در زندگی خود داشته باشد. پسرها در این دوره حرف کمتری برای گفتن دارند، دیگر رازهایشان را با شما در میان نمیگذارند و بیشتر مایل هستند با همسالان خود ارتباط برقرار کنند. آنها دوست دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان تنها باشند، مرتبا ایراد میگیرند و لجبازی میکنند و... اما شما به عنوان یک پدر آگاه و مسئول باید با ورود پسرتان به سنین نوجوانی سعی کنید:
به او الگو بدهید و میان تواناییهای او و الگوی ارائهشده ارتباط برقرار کنید.
با او درباره اسطورهها، دانشمندان و افرادی که عمرشان مفید بوده، صحبت کنید.
باید به او مسئولیت بیشتری بدهید تا احساس کند فرد مفیدی در خانواده است.
برای جوابگویی به سوالهایش باید سعی شود از رسانههایی که مورد علاقه اوست، استفاده کنید.
والدین بویژه پدر در این مرحله باید اشراف خوبی به آنچه پسرشان علاقه دارد؛ داشته باشند. باید بدانند به چه نوع فیلمهایی علاقه دارد یا چه نوع وسایل و سرگرمیهایی را میپسندد.
بهتر است فعالیتهای ورزشی او را بالا ببرید. فعالیتهای ورزشی از تنشهای دوران نوجوانی و بلوغ میکاهد و باعث تعادل هورمونهای پسرانه میشود.
خانواده باید پس از گذشتن فرزندشان از مرحله نوجوانی و رسیدن او به مرحله جوانی بستر برخی فعالیتهای مفید و سازنده را فراهم کنند. در گذشته پسرانی که به 18 سالگی میرسیدند به عنوان یک مرد میتوانستند سرپرستی یک خانواده را به عهده بگیرند. اما امروزه به دلیل زمان زیادی که تحصیل و سربازی از آنها میگیرد و در پی آن، باز هم راه ادامه تحصیل و آماده شدن برای کنکور ارشد و دکتری و درنهایت بازار کار؛ آنها زمان لازم را برای «مَرد» شدن ندارند و لازم است خانواده برای هویت بخشی و تربیت اجتماعی آنها بیش از پیش تلاش کنند.
به عنوان مثال تشویق او برای گرفتن گواهینامه و توصیه به معاشرت با آن دسته از دوستان و افرادی که مورد تائید خانواده هستند یا پیدا کردن یک کار نیمهوقت و همزمان با کار، ادامه تحصیل و در نهایت فارغالتحصیل شدن و تلاش برای پیدا کردن کار و شئون اجتماعی مناسبتر.
تجربه نشان داده پدر و مادرهایی که یک مسافرت مردانه برای نوجوانشان تدارک دیدهاند و در آن وظایفی را به پسرشان محول کردهاند، موفقیت تربیت خوب را در فرزندانشان احساس کردهاند!
با ورود پسرعزیزمان به سن جوانی، او با شکل گرفتن رشد فیزیولوژیکی، هورمون و شناخت خود مواجه میشود. مغزش شکل میگیرد و بدنش تغییر میکند. او در فاصله سنین 18 تا 21 سالگی میآموزد که بر خود مدیریت کند:
در این مرحله او کمتر مجذوب شخصیت اطرافیان میشود.
بیشتر در حالت تفکر میرود.
از یک سیستم اخلاقی شکل گرفته برخوردار است.
خانوادهها باید در این مرحله به مرد جوان خانه، مسئولیتهای یک مرد رشد یافته را بدهند. او حالا در موقعیتی است که میتواند از عهده هر کاری برآید.
در سن جوانی باید به او اجازه داد که سفرهای تنهایی را تجربه کند.
باید با تواضع با او برخورد کنید و در عین حال اختیار و اقتدار «والدین» بودن خود را حفظ کنید.
دوستانش را بشناسید و سعی کنید کنترل هایتان درباره دوستها و اطرافیانش به طور غیرمستقیم باشد، زیرا همسالان نقش مهمی در شکلگیری شخصیت نوجوان دارند هر چه ارتباط فرزند با گروه همسالان بیشتر باشد پدر نیز باید تماس خود را با فرزند بیشتر کند. از این رو پیشنهاد میشود امکان حضور دوستانش را در منزل فراهم و او را تشویق کنید که دوستانش را به خانه دعوت کند.
پدر در این مرحله باید محبت از جنس مردانه را به فرزندش بیاموزد و بهترین نوع آموزش در این زمینه رفتار پدر و مادر در منزل و با افراد خانواده است.
باید به آنها مسئولیت و کار کردن برای خانواده را بیاموزید و باید آنها را برای پیدا کردن شغل مناسب تشویق و ترغیب کنید.
امور اقتصادی و تربیت پسرها
اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورتهای زندگی است. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری است و چه مناسب است که پدر از همان کودکی به پایهگذاری و ایجاد شوق در این زمینه در کودک بپردازد.
فرزندان پسر که کمکم بزرگ میشوند باید با شغل پدر و دشواری آن آشنا شوند و شغل پدر باید بر اساس ارزش و تقوایی که در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد نه بر اساس مقام و درآمد و این خود درسی برای آنهاست. از مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول، هدف و مقصد بهدست آوردن آن است و پسرها باید بدانند که در سایه چه مقدار از کار و تلاش، میتوانند چه مقدار پول دریافت کرده و با آن تا چه حد میتوانند خرید کنند. همچنین آنها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود برای رفع نیازهای دیگر افراد خانواده صرفنظر کنند.
این نکته مهم است اگر خانوادهای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده میکند، آنان باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی بیشتر احساس غرور میکنند در چنین خانوادههایی باید بردباری، تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ کرد و پرورش داد.
و در پایان، فرزندان به طور ناخودآگاه از زندگی و رفتار پدر و مادرشان میآموزند و رفتار خوب والدین با هم در خانه موقعیت مناسبی برای آموزشهای غیرمستقیم به فرزندان بویژه به فرزندان پسر است.