اگر می خواهی فرزندت از تو حرف شنوی داشته باشد
چرا همواره فرزند ما احساس می کند که از طرفی زیر نظر مهمان واز طرفی دیگر زیر نگاه های شدید والدین است ؛ او به مهمان سلام می کند ، دستش را می بوسد، به رویش لبخند می زند ولی باز در ذهن خود می گوید :چرا پدرم این گونه مرا زیر نظر گرفته است من که کار بدی نکرده ام و به بهترین شیوه وظیفه مهمان نوازی را انجام داده ام ؟
بعضی از پدران نمی دانند چگونه فرزندان خود را تعلیم و آموزش دهند؛ برای مثال وقتی فرزند فراموش می کند به کسی که در حق او نیکی کرده بگوید : ممنون ، متشکر، پدر بلافاصله به او تذکر داده و او را وادار می کند که بگوید تشکر ، برخورد آمرانه ای که بیشتر بچه ها از آن متنفرند ، تا جایی که این گونه نگاه ها ی تحقیرآمیز و مستبدانه عده ای از این فرزندان را به گریه وامی دارد ، و البته این برخورد غلط همواره در مهمانی ها تکرار و تکرار می شود و اوقات فرزندان معصوم را تلخ می نماید!
مادر عزیز ؛ فرض کن در مجلس بزرگی هستی ، زنی ناشناس با آب میوه از تو پذیرایی نموده و تو فراموش می کنی که از او تشکر کنی ، و درپایان مجلس ، زنی که در گوشه ای از مجلس نشسته با صدای بلند و در حضور همه تو را ملامت نموده وخطاب به تو می گوید :چرا از این خانم تشکر نکردی ؟! زودباش از او تشکر کن ! در این صورت احساس شما چگونه خواهد بود؟ !!
پس فراموش نکنیم که نباید فرزندانمان را همزمان با وارد شدن مهمان یا دقایقی قبل از آن تربیت نماییم بلکه باید پیش تر وبا روشی منطقی وصحیح وبا تدریج به این کار مهم مبادرت بورزیم.
روش های اشتباه برای مطیع نمودن فرزند
روش ۱- تهدید (وای بر تو اگر این کاربد را انجام دهی )
همه پدران مایل هستند به روشی که خود می پسندند و بلدند فرزندشان را کنترل نمایند و این کار را به مصلحت جگرگوشه اشان می دانند ؛ ولی متاسفانه در این میان دچار اشتباهاتی می شوند ؛ از جمله : تهدید کردن با جمله هایی شبیه وای بر تو اگر این کاربد را انجام دهی ، یا اگر بار دیگر این کار را تکرار کنی می بینی که با تو چه کار می کنم و …
این نوع برخورد نوعی مبارزه و اعلام جنگ با استقلال درونی فرزند است که اگر اندکی اعتماد به نفس داشته باشد قطعاً به مخالفت با پدرش برمی خیزد تا نشان دهد که فردی ترسو نیست و از تهدید نمی ترسد .
داستان محمد که برادر نه ساله اش را با اسلحه پلاستیکی هدف قرار می دهد ،مادرش به او می گوید : محمد اگر بار دیگر این کار را تکرار کنی چنین و چنان خواهم کرد (اورا تهدید میکند ) .محمد دو باره با اسلحه پلاستیکی برادرش را هدف قرار می دهد ، مادر که می بیند پسرش از او حساب نمی برد ناراحت شده و گریه می کند ؛ چون می داند از این روش راه به جایی نخواهد برد پس حکیمانه و به آرامی سر محمد را می بوسد وبا مهربانی او را کنار خود می نشاند وبه او می گوید :پسرم نباید کسی را با اسلحه بزنیم …..
سپس مادر با ادبیاتی ویژه با فرزندش اینگونه سخن می گوید : آیا دوست داری به بهشت بروی ،آیا دوست داری پدر ومادرت نیز به بهشت بروند ؟ محمد می گوید : بله . مادر می گوید : انشاءالله که بزرگ شدی ، در راه خدا جهاد می کنی و با اسلحه راستی – نه اسباب بازی – تجاوزگران را هدف قرار خواهی داد.
ملاحظه می فرمایید که این مادر چگونه فرزندش را توجیه کرد و مبارزه طلبی موجود در درون اورا به سوی یکی از مفاهیم اسلامی – جهاد – سوق داد؟
روش ۲- باید گوش به فرمان من باشی
زمانی که پدر به فرزندش می گوید : من پدرتو هستم وباید حرف مرا گوش کنی مانند این است که بگوید : من حوصله شرح وبسط ندارم وتو باید فرمانبردار من باشی !
چرا چنین پدری فرض نمی کند که در محل کارش ، و جلو چشم سایر همکارانش ازمدیرش چنین سخنان آمرانه ای را می شنود :من مدیر شما هستم ، حوصله چونه زدن ندارم ،دستور من لازم الاجرا است و کسی حق اعتراض ندارد ، آن وقت چه حالتی به او دست خواهد داد؟!
روش ۳- پدر رشوه می دهد و فرزند رشوه می گیرد
حالت نخست : پدر یا مادر به فرزندش می گوید :اگر جدول ضرب را حفظ کنی به شما فلان مبلغ یا فلان جایزه می دهم ؛ به پسرش وانمود نمی کند که می تواند آن را حفظ کند، در حالی که روش بهتر آن است که به او بگوید :درست است جدول ضرب سخت است ، اما اطمینان دارم که تو می توانی آن را حفظ کنی و سپس مادر بگوید : مطمئناً خداوند تورا یاری خواهد کرد .
حالت دوم : اینکه به او بگویند : اگر برادرکوچکترت را کتک نزنی به شما فلان مبلغ را خواهیم داد، این روش غیر مستقیم بسان این است که به او بگویند : برادرت را بزن ؛زیرا صورت زدن را در وجود او به تصویر کشیده اند (شاید خودش چنین فکری نداشته است )و فرزند عمدا می خواهد با آنان مخالفت کند تا از این راه چیزی (رشوه ) به دست بیاورد که خود ، مشکل دیگری است .
روش ۴- وعده دادن
لازم است که پدر ومادر تا حد امکان هیچ وعده ای به فرزندانشان ندهند و از آنان نیز وعده ای نگیرند ، چون ارتباط والدین و فرزند باید بر اساس اطمینان وباورمتقابل باشد ، نه وعده و وعود! البته هر وقت اعتماد یکی نسبت به دیگری سست شود آنوقت می توان از تعهد و وعده یاری جست ، مانند حضرت یعقوب ، چون به فرزندانش اعتماد نداشت به آنان گفت : (قال هل آمنکم …….یوسف۶۴) آیا به شما اعتماد کنم همانگونه که در رابطه ی با برادرش یوسف اعتماد کردم ؟ پس از آنان خواست که سوگند یاد کنند وگفت : (قال لن ارسله یوسف۶۶) بنیامین را با شما نمی فرستم تا سوگند نخورید که او را باز خواهید گرداند .(مراجعه شود به سوره یوسف)
این نکته بسیار حایز اهمیت است که بعضی وقت ها پدر ومادر علاوه بر وعده ای که می دهند خود را نیز ملزم می کنند که حتما وعده ی خودرا عملی خواهند کرد ؛ که این خود نوعی اعتراف است به بی اعتبار بودن وعده ! این برخورد پدر یا مادر مانند این است که بگویند اگر وعده را عملی نساختیم از آن پس به ما اعتماد نکن ، در اثر این وعده بازی پدرو مادر ، اگر زمانی اتفاق افتاد که به خاطر شرایطی خاص وعده ای را عملی نکردند ، بچه ها احساس می کنند که آنها را بازیچه خود قرار داده و مطمئن می شوند که آنان قابل اعتماد نیستند و مرتب فرزندان ، والدین خود را سرزنش نموده و به آن ها می گویند : مگر خودتان نگفتید ؟ مگر وعده ندادید ؟ و آنقدر تکرار می کنند که آنها را وادار می کنند که از وعده اشان پشیمان شوند ؛ چرا که جواب قانع کننده ای ندارند ودر نتیجه موقعیت آنان نزد فرزندانشان متزلزل می گردد.
روش ۵- شوخی کردن به ثوابت درونی کودک
از بدترین روش های مهارنمودن فرزندان کوچک وخطر ناکترین آنها بر روان فرزند روش شوخی کردن به ثوابت درونی کودک است مانند اینکه مادر خطاب به فرزند خطاکارش بگوید : تورا دوست ندارم یا به تهدید به او بگوید اگر این کار را انجام دهی تو را دوست ندارم ! این روش بسیار خطرناک است ؛ زیرا محکم ترین پشتوانه ی کودک اعتماد واطمینان درونی اوست به اینکه مادر ش دوستش دارد ، پس هرگاه از این جهت مورد تهدید قرار گیرد ضعیف شده واز این به بعد به محبت کسی باور نمی کند ، واز طرفی دیگر وابسته به محبت وتوجه دیگران می شود ومتأسفانه این نگرانی کودک ونیاز او به محبت در عقل ومغز او ذخیره می شود وهرگز خنده ی مادر بعد از این تهدید غیر منتظره که نشان از تغییر موضع مادر یا شوخی کردن اوست ، آن نگرانی را پاک نخواهد گرد ! پس برمادران لازم است که حتما با کودکان راستگو باشند ؛ زیرا این جمله (دوستت ندارم) دروغ است وواقعا مادران فرزندان خود را دوست دارند ؛ هرچند برخلاف میل مادران کارهای را انجام دهند ؛ ومادران تنها آن کار بدی را دوست ندارند که فرزندشان انجام داده ، نه انجام دهنده آن را ، پس دروغ گفتن با فرزندمان را دست کم نگیریم .
پیامبران نیز به مردم می گفتند : انا لعملکم لقالون مابا عمل شما دشمن ومخالفیم).
ابو هریره ازپیامبر نقل می کند که فرمود : هرکس به بچه ای بگوید بیا تا به تو فلان چیزرا بدهم وسپس آن چیز را به او ندهد آن فرد نزد خداوند دروغگو به حساب می آید .
روش ۶- استفاده ازکلمه ی “عیب” است
گفتن کلمه ی عیب است ،بچه ها را به نوعی به اسارت جامعه در می آورد ؛یعنی شما به او تفهیم می کنی که نباید مردم تورا در حین انجام فلان کار ببینند که این بدین معناست که اگر کسی تو را نبیند پس مشکل نیست ، در حالی که باید فرزند ما احساس به مراقبت خداوند در وجود او به جای مراقبت مردم به وجود آید
روش ۷- خشم وبرخورد تند وخشن
دکتر قتیبه در کتاب ارزشمند ۱۰۰سوال درمشکلات کودکان می گوید :به گار گیری خشم وخشونت برای مهار نمودن فرزندان از بزرگ ترین اشتباهات تربیتی است که بسیار شایع است .
در طول شبانه روز مادر را می بینی که خشمگین و عصبانی است ، گاه وبی گاه بر فرزندش فریاد می زند ؛ طوری که یقین دارد این روش وسیله ای است برای تربیت فرزند.
اگر فرمانده پلیسی دائم بر سر سربازانش فریاد بکشد وبه حق وناحق چهره ی خشن وعبوس خود را به آنان نشان دهد ، آیا او را اطاعت خواهند نمود؟! هرگز
بنابراین هرچند ابرازعصبانیت به منظورمتوجه نمودن فرزند به رضایت بخش نبودن بعضی از کارهایش جایز است ؛ ولی استفاده از این روش به عنوان وسیله ای تربیتی و ثابت نارواست ؛ علاوه بر اینکه چنین روشی برای تخریب روان پدر ومادر نیز مضر است.
روش های درست برای کنترل فرزندان
گام اول : انتقال از حالت درگیری به توافق وسازش .
متاسفانه اغلب پداران ومادران در رابطه با انجام تکالیف مدرسه ، غذا خوردن ، نگهداری از وسایل منزل ،مشکل بین دوستان و …. آنقدر جدی و قاطع برخورد می کنند که گویی در حال جنگ با فرزندانشان هستند ،اما واقعیت اینست که فرزندان به راحتی می توانند در مقابل پدرو مادر از خود مقاومت نشان داده و به رویارویی با آنان بپردازند و امکان ندارد پدر و مادر از این طریق بتوانند آنان را مهار کنند و تنها راه برای مهارنمودنشان عبارت است از تسخیر دل آنان و نفوذ در آن.
چند روش برای به دست آوردن اعتماد فرزندان
اول . گوش دادن با احساس به حرف های آنها ، پدر ومادری که با دقت به حرف های فرزندشان گوش می دهند این نکته را به او منتقل می کنند که :افکار تو نزد ما ارزش دارد وتولایق احترام وتوجه ما هستی ، که این ، رضایت وآرامش درونی به او می بخشد واعتماد واطمینان بزرگی در او به وجود می آورد وسبب ارزش دادن ومحبت به او می شود ؛ توجه ما به سخنانش ، به او می قبولاند که ما افکار و ایده های او را قبول داریم و به شخصیت ونیازهای او احترام می گذاریم .
گام دوم .جلو گیری از ریش خند
۱ـ خودداری از اهانت های مانند : بی حیا ، نفهم و …. نباید انتظار داشته باشیم کودکی به خود ودیگران احترام بگذارد زمانی که پدر ومادرش به اواهانت وبی احترامی می کنند
۲ـ پیش گویی وانتظارات منفی مانند : شما در آخر سال مردود می شوی
۳ـ تهدید کردن مانند : ما داریم می رویم تو با خواهرت در خانه هستید وای به حالت اگر اورا اذیت کنی یا مشکلی پیش بیاید
۴ـ متهم کردن مانند : مطمئنم توبرادرت را زده ای .تو این را شکسته ای . تو حرف کسی را گوش نمی دهی.
۵ـ دعا کردن علیه فرزند . باید از دعاهای مانند : خداوند تو را هلاک کند ، کور شوی ،دستت بشکند ، جدا خودداری کنیم .
پیامبر می فرمایند : از خود واولاد وخدمتکار واموالتان دعا نکنید .نکند چیزی را از خداوند بخواهید که همزمان باشد با قبول کردن از طرف او .
سوم . یاد کردن از احساسات و افکارفرزندان بدون هجوم کردن .والدین باید احساسات و افکار فرزندانشان را یاد کنند ،اما نباید شخصیت و احترام آنان را جریحه دار نمایند .این سه موضوع آخر یعنی : گوش دادن و خودداری از ریش خندها و عدم هجوم بر آنان فضای پر از محبت را به وجود می آورد که موافقت و همدلی را سبب می شود و می تواند فرزند را در اختیار والدین قرار دهد . انشاالله
ترجمه از عربی : ماموستا حسن سیدعزیزی