با بچه بغلی چه کنیم؟
احتمالا این را زیاد شنیدهاید که میگویند بچه «بغلی» شده است! بچه بغلی، موجودی است که تمام ساعات روز باید بغل مادر و بعضا اطرافیان باشد و به محض اینکه او را زمین بگذارند گریه و جیغ و دادش گوش همسایگان را هم کر میکند. اما چه میتوان کرد که بچه بغلی نشود؟ اصلا چرا باید بچه را بغل کرد و اصولا به چه بچهای بغلی میگویند. این سوالات را با خانم دکتر، لیلاسادات موسویراد، روانشناس کودک و نوجوان، مطرح میکنیم و او هم با حوصله، جوابهای خوبی به ما میدهد.
چرا باید بچه را بغل کرد؟
بچههای زیر دو سال نیازهای رشدی و عاطفیای دارند که اگر به آنها توجه درستی شود باعث میشود در آینده رفتارهای غیرمنطقی انجام ندهند. یکی از این نیازها بغل شدن و در آغوش گرفته شدن است.
نیازهای بچه زیر دو سال از لحاظ عاطفی شامل لمس و تماس بدنی مادر با نوزاد موقع شیر خوردن و نوازش و بوسیدن اوست. تمام سطح پوست ارگانهای حساسی است که باعث آرامش میشود. حتی در رابطه جنسی نیز ارگانهای پوستی حساسیت نشان میدهند و ایجاد آرامش و رضایت در شخص میکنند. نوزاد زیر دو سال هنگام گریه باید بغل شود تا آرامش مادر از طریق تماس پوستی به بچه آرامش دهد. البته این به آن معنی نیست که بچه بیشتر از دو سال نیازی به درآغوش گرفتن ندارد. بلکه همان طور که بچه تا دو سالگی از طریق در آغوش گرفته شدن نیاز عاطفیاش را برطرف میکند، بعد از آن سن و تا ۴ سالگی در آغوش گرفته شدن علاوه بر آرامش، اعتماد به نفس کودک را بالا میبرد.
چه زمانی باید بچه را بغل کرد تا بغلی نشود؟
وقتی کودک شما گریه و بیقراری میکند اگر بخواهید همیشه با بغل کردن صرف او را آرام کنید، اشتباه است. چون وقتی این رفتار تکرار شود کودک شرطی میشود. در واقع عکسالعمل والدین که وقتی کودک گریه میکند، سریع او را بغل میکنند، باعث این مشکل میشود. در این شرایط بچه شرطی میشود که هر وقت گریه کنم، مادرم مرا بغل میکند و وقتی به این روند عادت کند مقاومت والدین برای بغل کردن بچه باعث گریه شدیدتر او میشود.
والدین باید موقعیتهای مختلف را از هم تشخیص دهند. وقتی بچه به محبت شما نیاز دارد باید او را بغل کنید. به عنوان مثال بچهای که زمین خورده و گریه میکند را باید بغل کرد. حتی اگر یک کودک در خیابان و غریبه باشد. با این کار شما، جلوی خیلی از فشارهای روانی که ممکن است در آینده برای این بچه پیش آید، گرفته میشود.
چه شرایطی باعث میشود مادر از بغل کردن کودک سر باز زند؟
تصور مادران از اینکه بچه مزاحمشان است و همیشه مجبورند از او نگهداری کنند و تمام وظایف بچه به صورت تمام و کمال و ۲۴ ساعته به عهده آنهاست، باعث میشود والدین طردکننده شوند. اما هر چه مادران بیشتر کودک را طرد کنند بچه به همان اندازه احساسات منفی بیشتری از خود بروز میدهد و در نتیجه بیشتر گریه و بدقلقی میکند.
در ۳،۴ ماه اول تولد نوزاد والدین نمیتوانند مدیریت زمان داشته باشند و فشار گریههای بچه، عدم مدیریت احساسات خودشان، بچهداری صرف در این زمان آنها را تحت فشار قرار میدهد و باعث میشود کودک را مانع و سدی بر سر راه پیشرفت، کار، تحصیل و خلاصه همه فعالیتهایی ببینند که پیش از به دنیا آمدن او به آنها مشغول بودند.
عدم مدیریت روابط زوجین در زمان به دنیا آمدن نوزاد میتواند روابط آنها را نیز تحت تاثیر قرار دهد و ممکن است باعث ایجاد سردیهایی میان آنها شود. اگر پدر در نگهداری از کودک بخشی از وظایف را بر عهده نگیرد و به همسرش کمک نکند، مادر زیر بار مسولیت تحت فشار زیادی قرار میگیرد. مادران باید توجه داشته باشند همان قدر که تامین امنیت و آرامش کودک اهمیت دارد، باید به فکر آرامش و نیازهای خود نیز باشند و بدانند که اگر آنها آرامش داشته باشند بچه نیز آرامش پیدا خواهد کرد. در این شرایط دیگر مادر فکر نمیکند که بچه مزاحم است و تحت فشار نیست.
مشکل اینجاست که ۹۰درصد والدین این احساسات را بروز نمیدهند و از داشتن چنین حسی به فرزند خود احساس عذاب وجدان دارند. همین احساسات منفی نسبت به کودک و عذاب وجدان در ادامه آن باعث میشود به خاطر پشیمانی بیشتر به بچه محبت کنند و او را بیشتر بغل کنند و دوباره تحت فشار و خستگی و حس مسوولیت بچه را از خود طرد کنند و دوباره عذاب وجدان و بغل کردن و دوباره پشیمانی و بغل کردن… این چرخه باعث میشود کودک نیز دچار دوگانگی شود و نداند که بالاخره او را دوست دارند یا طرد میکنند.
برای مشکل تحت فشار نبودن مادران چه باید کرد؟
بهترین کار این است که والدین در نگهداری از کودک ابتدا مدیریت درست داشته باشند و وظایف را بین خودشان تقسیم کنند و از اطرافیان نیز کمک بگیرند. به عنوان نمونه میتوانند در روزها یا ساعات خاصی بچه را به دست مادربزرگ، خاله یا عمه بسپارند و به کارهای شخصی خودشان بپردازند.
نگرانیهای شدید که مخصوصا در مورد بچههای اول دیده میشود باعث میشود که والدین بیش از اندازه خودشان را آزار بدهند. مثلا والدینی که از راه رفتن بچه به تنهایی میترسند و مرتب او را بغل میکنند که باعث میشود بچه هم بغلی شود و هم وابسته که در صورت ادامهدار شدن میتواند به بزرگسالانی وابسته تبدیل شود.
با بغل کردن بچه، وابستگی به مادر ایجاد نمیشود؟
خیلی از والدین فکر میکنند بچه ۱۸ماهه به آنها وابستگی پیدا کردهو خیلیها راجع به فرزندان زیر دو سال خود این سوالات را مطرح میکنند و نگران هستند که بچه به آنها وابسته شده باشد. مثلا میگویند که بچه خیلی به ما گیر میدهد و مدام میخواهد پیشش باشیم. اما کودک از ۱۸ تا ۲۱ ماهگی دچار نگرانی، اضطراب و دلبستگی نسبت به والدین است و این روند طبیعی رشد اوست. مدام به مادر میچسبد و میخواهد بغلش کنند، گریه میکنند، بغل اطرافیان نمیروند و مدام به مادرشان میچسبند. این دلبستگی و اضطراب از دست دادن مادر طبیعی است و باید در آن دوران طی شود. این اتفاق اگر در بزرگسالی بیفتد غیرطبیعی است.
چه راهکارهایی برای مقابله با بغلی شدن بچه وجود دارد؟
بچهها انسانهایی با شخصیت مستقل هستند بنابراین نباید منتظر باشید که همه از یک راهکار استفاده کنند. گاها راهکارهایی در این باره ارائه میشود اما والدین باید بدانند که این راهکارها برای همه بچهها نتیجه بخش. یا ممکن است مدتی تاثیر مثبت داشته باشند و بعد دیگر بچه نسبت به آنها مقاومت نشان دهد. بهترین و موثرترین راهکارها را هر پدر و مادری با مدیریت لحظه، خلاقیت خود و استفاده از مهارتهای کلامی ایجاد میکند. بچهها خیلی راحت گول میخورند و ما میتوانیم به راحتی آنها را با هر کار کوچکی هیجان زده کنیم. مثلا برای تشویق کودک به راه رفتن میتوانید با او مسابقه دهید یا اگر در پاساژ مشغول خرید هستید او را با وعده پله برقی تشویق به حرکت کنید. کافی است که انرژی بگذارید و کلام خود را با هیجان و لحن مناسبی بیان کنید تا کودک با شما همراه شود.