داستانک؛ آسان بیندیش راحت زندگی کن!

داستانک؛ آسان بیندیش راحت زندگی کن!
در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.

وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند.

وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد می کند  که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند.

وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد که تمام خانه را با سبز، رنگ آمیزی کنند؛

همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض کنند.

پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهند و البته چشم دردش هم تسکین می یابد.

بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید.

راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود، متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند.

او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد، از او می پرسد: آیا چشم دردت تسکین یافته؟

مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید: بله، اما این گرانترین مداوایی بود که تا کنون داشته ام.

مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید: بالعکس، این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام.

برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.

برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت میتوانی دنیا را به کام خود درآوری.

ارسال نظر