آیا درباره جراحی روانی چیزی شنیده اید؟

آیا درباره جراحی روانی چیزی شنیده اید؟
از جراحی روانی تاکنون چیزی شنیده اید و تا چه حد به این نوع درمان های روحی و روانی اعتقاد دارد آیا کسانی که به این روش بهبود یافته اند را دیده اید و می دانید که بدون رفتن زیر تیغ جراحی بیماری هایشان شفا یافته اند؟

سامرا قلی زاده: بیماران زیادی ادعا می کنند با روش «جراحی روانی» دردهای درمان نشدنی آنها تسکین یافته است.

دو سال پیش «سینتیا ناپ» دچار رماتیسم شد و دیگر نتوانست حرکت کند، بیماری سینتیا باعث تورم مفصل هایش شد. روز به روز دردهای گردن و کمر سینتیای 67 ساله بیشتر می شد تا جایی که او حتی نمی توانست از اتاق خواب تا حمام که فاصله شان چندقدم بیشتر نبود راه برود.

اما این روزها، تمام دردهای استخوانی سینتیا از بین رفته است، او که یک گرافیست است این روزها در وست ساسکس در جنوب انگلیس، بسیار فعالتر از قبل زندگی می کند و امیدوار است که فعالیت روزانه اش بیشتر از پیش شود. او با نوه هایش به پارک می رود، با آنها می دود، بازی می کند و قدم می زند. چنین تغییر بسیار بزرگی در زندگی سینتیا و این که او با وجود ابتلا به رماتیسم شدید، حالا می تواند به راحتی راه برود را هیچ کس باور نمی کند، اما به گفته سینتیا اوبا روش درمانی ای بهبود یافته که دنیای علم به هیچ عنوان آن را قبول ندارد و حتی رد می کند.

سینتیا ادعا می کند که به روش «جراحی روانی» درمان شده است. درمانگر او فردی به نام «ری براون» است که ادعا می کند با کمک روحی درمانگر به نام «سنت پول» قادر به انجام جراحی روانی است. براون می گوید که با قراردادن دستش روی بدن بیمار و راهنمایی سنت پول، به راحتی می تواند بیماری فرد را تشخیص دهد و آن را درمان کند. او با کمک این ابزارها، اعصاب درگیر شده را رها می کند و بن بست هایی که در بدن ایجادشده را باز می کند و حتی قادر است تومورها را بدون حتی کوچکترین خراش روی بدن و خونریزی از بین ببرد.

سینتیا به ملاقات ری می رود

سینتیا به پیشنهاد یکی از دوستانش به ملاقات «ری» که یکی از مشهورترین جراحان روانی انگلیس است می رود. او می گوید تا قبل از آن هرگز به چنین درمان هایی اعتقاد نداشته و مسائلی مانند این را خرافاتی بیش نمی دانسته اما آنقدر از درد مفاصل رنج می برده که برای تسکین یافتن، هر روشی را امتحان می کرده است. او سالها از داروهای ضدرماتیسم استفاده می کرده اما هیچ اثری روی زن میانسال نداشته و دردهای ناحیه گردن و کمر او، به هیچ عنوان کمتر نشده بود. برای همین، سینتیا با خودش فکر کرد با رفتن نزد ری و امتحان کردن روش درمانی او، چیزی را از دست نخواهدداد. ری در سراسر انگلیس، صاحب چندین کلینیک است و سینتیا برای ملاقات او به برایتون سفر کرد، ویزیت اولین جلسه ملاقات، 33 پوند بود.

در اولین جلسه، ری ادعا کرد با روحی که به او  کمک می کند، ارتباط برقرار کرده است. او در حالت خلسه عمیقی قرار رفت و وانمود می کرد که در حال صحبت کردن با روح است تا او را راهنمایی کند. سینتیا می گوید وقتی ری با روح درمانگر ارتباط برقرار می کند، کاملا تبدیل به انسان دیگری می شود. وقتی سینتیای درباره شرایط بیماری اش برای ری توضیح داد او دست هایش را به سمت گردن بیمار برد و به او گفت که بیشترین علت دردهایش، گرفتارشدن رشته های عصبی اوست و به همین خاطر شروع به ماساژدادن نواحی درد کرد تا رشته های عصبی را آزاد کند. این ماساژ برای سینتیا بسیار دردناک بود.

شاید خیلی ها حاضر نباشند خود را به دست فردی که هیچگونه اطلاعات علمی ای از آناتومی بدن ندارد بسپارند اما به گفته سینتیا، ری دقیقا روی همان نقاطی که بسیار دردناک بود دست می گذاشت و همین باعث شد تا سینتیا به وی اعتماد کند. پس از اولین جلسه درمان، سینتیا احساس درد شدید می کرد اما پس از چند روز، دردهای او رفته رفته کمتر و کمتر شد. از آن موقع به بعد، او هرماه برای ادامه جلسات درمانی نزد ری می رود تا برای حرکت، انرژی دوباره بگیرد و توان حرکتی اش را حفظ کند.

ادعای عجیب ری

به ادعای ری، روح سنت پول از زمان تولد همراه او بوده، این مرد عجیب تا پیش از این که یک جراح روانی شود در زمینه ساختمانی فعالیت می کرد. او می گوید 21 ساله بوده که احساس کرده هنگام خواب از فاصله ای نزدیک بدن خودش را که بر روی یک تخت بوده می دیده است و در همان زمان بوده که با روح سنت پول آشنا شده است. اکنون 46 سال از آن زمان گذشته است و او همچنان ادعا می کند که با روح سنت پول در ارتباط است.

ری ادعا می کند تاکنون بیماران بسیاری را با شرایط خاص از جمله ضایعه مغزی درمان کرده است. طبق ادعای ری، در زمان جراحی، او به هیچ عنوان کاری نمی کند و تمام جراحی توسط روح سنت پول انجام می شود. جالب اینجاست که در میان بیماران ری، افراد مشهور بسیاری از جمله بوکسور مشهور «کریس ایبانک» که در دهه 1990 از قهرمانان جهانی بود به چشم می خورد.

 

روانشناس ها، او دروغ می گوید

برخلاف ادعاهای ری که جراحی درمانی را توصیه می کند، دکتر روانشناس مایک ایسلا از اساتید ارشد دانشگاه لانکشایر می گوید که اثر منفی چنین درمان هایی می تواند بسیار بیشتر از تاثیرهای مثبت آن باشد. او در این باره می گوید: «تشدید و یا کم کردن میزان در افراد کار بسیار ساده ای است.

وقتی افراد از صمیم قلب اعتقاد دارند که یکی نوع درمان خاص، میزان درد آنها را کاهش می دهد این اتفاق قطعا می افتد، این تاثیر می تواند جنبه مثبتی داشته باشد و افراد را تشویق کند تا با استراحت کردن و با به کارگیری روش درمانی خاص، شانس التیام یافتن پیدا می کنند، اما وقتی جراح روانی با مورد خاصی مانند وجود تومور در بدن مواجه باشد، هیچ کاری از دست او ساخته نیست و برای آرام کردن شخص فقط با احساسات او بازی می کند. تا اینجا موضوع چندان نگران کننده ای وجود ندارد اما نگرانی ها از جایی شروع می شود که فرد درمان پزشکی خود را به امید این که جراح روانی او را درمان خواهدکرد، کنار بگذارد.»

کنار گذاشتن پزشک، ممنوع

به گفته ری، او همیشه به بیماران خود تاکید می کند که مبادا جلسات درمانی با پزشک معالج خود را کنار بگذارند، حتی ری می گوید که او با پزشکان سرشناس بسیاری همکاری دارد و گاهی اوقات، آنها بیماران خود را نزد او می فرستند. حتی سینتیا نیز همزمان با شروع جراحی روانی، از آخرین روش درمان رماتیسم کمک می گرفت، درمانی که باعث کاهش درد در افراد دچار رماتیسم می شود، با این وجود سینتیا معتقد است جراحی روانی تاثیر بیشتری در تسکین دردهای او دارد.

مورد باربارافنیکس

باربارافنیکس 59ساله، اهل رکزهام در شمال ولز یکی دیگر از بیمارانی است که ادعا می کند با کمک جراحی روانی، بهبود یافته است. فنیکس مبتلا به «فیبرومیلالژیا»- نوعی از دردهای اسکلتی عضلانی- است که باعث می شود تمام قسمت های بدن او درد بگیرد. او از هفت سالگی دچار این بیماری بوده و هیچ وقت دردهای مزمن بدنی، او را رها نکرده اند. ماه ژوئن بود که او با گرفتن وقت قبلی، به ملاقات «ونسانت فولر»- جراح روانی اهل یور کشایر- رفت. باربارا که از درمان خود کاملا ناامید شده بود برای فولر توضیح داد که مفاصل او تا چه حد در می کند و کاری از دست پزشک معالجش برنیامده است، به رغم این که او از مسکن های قوی استفاده می کرد اما باز هم چاره ساز نبود.

وقتی یکی از دوستان باربارا درباره جراح روانی برای او توضیح داد، باربارا با جستجوی اینترنتی نام ونسانت را پیدا کرد. باربارا با پرداخت 60 پوند به امید این که دردهایش کمتر شود روی یک تخت در کلیسای محلی دراز کشید. ونسانت ادعا می کرد با روحی به نام «دکتر سانچز» ارتباط دارد، به گفته او دکتر سانچز یک پزشک اسپانیایی است که در نخستین سال های قرن نوزدهم زندگی می کرده است. موقعیت باربارا روی تخت طوری بود که او نمی توانست ونسانت را ببیند اما او صدای ونسانت را که انگار با لهجه اسپانیایی صحبت می کرد می شنید. ونسانت دست هایش را روی سر، ستون فقرات و پاهای بیمار قرار داد و به آرامی روی این نواحی دست می کشید.

 

به گفته باربارا، همزمان با دست کشیدن ونسانت انگار که چیزی در داخل بدنش در حال جا به جایی بود، پس از اولین جلسه درمانی، ونسانت به باربارا گفت که تا چند روز همچنان درد خواهدکشید و حتی دردهایش بدتر نیز می شود. به گفته ونسانت در این دوره بدن او در حال بازسازی خودش است. پس از سه روز او احساس بسیار خوبی داشت. او می گوید: «بعد از سه روز تمام دردهایم ناپدید شده بود و تا امروز به هیچ عنوان دردهای مفصلی ام برنگشته است.»

به دنبال بیماران ناامید

اگرچه این ماجرا بسیار دور از ذهن به نظر می رسد اما ری براون و ونسانت فولر تنها جراحانی روانی ای نیستند که در حال فعالیت هستند، به غیر از آنها جراحان روانی بسیاری هستند که بیماران با کمال میل خودشان را به دست آنها می سپارند تا درمان شوند.

جراحی روانی کی متولد شد؟

جراحی روانی نخستین بار در محافل احضار روح برزیل و فیلیپین نمایان شد و بعدها در انگلیس و آمریکا ریشه دواند. با وجود این که سازمان های معتبر تحقیقاتی در آمریکا و انگلیس، دروغین بودن فعالیت های جراحان روانی را اعلام کرده اند.

از زبان بیمارانی که درمان شدند

اگرچه دنیای علم جراحی روانی را رد می کند اما افراد بیماری که اینگونه جراحی را امتحان کرده اند ادعا می کنند وقتی درمان های پزشکی و طب سنتی پاسخگو نیست این جراحی تا حد زیادی از درد آنها کاسته است. آنها معتقدند جراحان روانی قدرت بسیار زیادی در تشخیص مشکلات جسمی دارند. قدرتی که پزشکان آن را ندارند. برای همین جراح روانی می تواند در مورادی که پزشکان از یک بیمار قطع امید کرده اند به او کمک کند.

جراحی روانی یکی از موضوعات شگفت انگیز در دنیا ناشناخته ها به شمار می رود. اگرچه دنیای علم این موضوع را رد کرده است اما هنوز افراد زیادی هستند که به درمان از طریق جراحی روانی اعتقاد دارند. جراحی ای که در آن از هیچگونه ابزارآلات پزشکی و جراحی استفاده نمی شود.

یکی از جراحان روانی از تجربیات شنیدنی خود می گوید

«اندرو پورتر» یکی از معروفترین جراحان روانی ادعا می کند که مثل همه آدمها، زندگی ای عادی داشته تا این که یک شب اتفاق عجیبی برای او افتاده، اتفاقی شبیه فیلم های وحشتناک که در آن فرد با حوادث عجیبی در خانه ای که به تازگی به آنجا نقل مکان کرده، رو برو می شود.

«من مردی خرافاتی نبودم و هیچ وقت به داستان های ترسناک و باورنکردنی ای که دیگران از ارواح برایم تعریف می کردند گوش نمی کردم و توجهی هم نشان نمی دادم اما حادثه آن شب فراموش نشدنی مرا برای همیشه دگرگون کرد تا جایی که اکنون یک جراح روانی هستم.»

اندرو پورتر در جراحی روانی تخصص دارد، به گفته بیماران پورتر، او قادر است انرژی های منفی را از افراد و مکان های مختلف دور کند.

پورتر ادعا می کند که با برقرار کردن ارتباط با روحی به نام «چن» قادر به جراحی روانی است.

مجله «پارانرمال گلکسی» گفت و گویی با او ترتیب داده است تا شاید پاسخی برای سوالات بی شماری که درباره جراحی روانی وجود دارد پیدا شود.

شما نخستین بار چگونه وارد دنیای ماوراءالطبیعه شدید؟

من هرگز به موضوعاتی نظیر دنیای ارواح، بیگانگان فضایی و یا جادوی وودو علاقه ای نداشتم اما یک بار وقتی وارد خانه ای پر از ارواح شدم، دریچه جدیدی در برابر چشمانم گشوده شد. به این ترتیب با بعد دیگری از زندگی آشنا شدم.

آیا تاکنون تجربه ماوراءالطبیعه ای داشته اید که زندگی شما را دگرگون کرده باشد؟

بله، آن موقع من و همسرم به خانه جدیدی نقل مکان کرده بودیم، پس از مدتی متوجه شدیم که اوضاع عادی نیست، شب ها صداهای عجیبی به گوش می رسید، اشیاء خصوصا سوئیچ اتومبیلم همیشه ناپدید می شد، چراغ های توضیح خود به خود روشن و خاموش می شد. یک شب وقتی خواب بودیم، از شدت سرما از خواب بیدار شدم. به محض این که چشمانم را باز کردم مطمئن بودم که اتفاقی در اتاقم در حال رخ دادن است، پایه های تخت کاملا در هوا بود.

من به دیوار بالای تخت نگاه می کردم، اولین باری بود که در عمرم اینقدر ترسیده بودم، فریاد کشیدم و گفتم مرا پایین بگذار. در این لحظه تخت محکم با زمین برخورد کرد و دمای اتاق به گرمای عادی رسید. تمام شب از ترس می لرزیدم. به محض این که خورشید طلوع کرد، در روشنایی روز متوجه شدم تختی که روی آن خوابیده بودم سرجایش قرار ندارد. این تجربه زندگی و نگاه به زندگی را به کلی در من تغییر داد.

 

چه چیزی در کار به شما انگیزه می دهد؟

وقتی با بیمارانم در ارتباط هستم انگیزه بیشتری می گیرم. این که می توانم به آنها کمک کنم احساس خوبی به من می دهد.

کمی از شیوه کار خود برای ما بگویید؟

بیشتر نوشته های من درباره جراحی روانی است چیزی که برای هرکسی اتفاق نمی افتد. من با همکاری چن- روحی که مرا هدایت می کند جراحی روانی را روی افراد انجام می دهم. تغییراتی که توسط جراحی روانی انجام می شود چندهفته بعد در فرد مشاهده خواهدشد. تخصص من در خارج کردن انرژی های منفی است.

اگر قرار بود جای یک نفر دیگر باشید چه کسی را انتخاب می کردید؟

من همسرم را انتخاب می کردم. خیلی دوست دارم بفهمم زندگی کردن با یک نفر شبیه من چگونه است؟

چه چیزی انگیزه نوشتن به شما می دهد؟

من معمولا سوژه ای را انتخاب می کنم. با انتخاب سوژه، شروع به نوشتن می کنم. من معتقدم اگر می خواهم کاری را انجام دهم از همین حالا باید شروع کنم و نیاز به کشیدن نقشه و طرح نیست، به نظرم برنامه ریزی کارها را پیچیده تر می کند.

چرا شما تصمیم گرفتید درباره وقایع ناشناخته بنویسید؟

ناشناخته ها به نظرم بسیار جذاب است، موضوعات ماوراءالطبیعه بخشی است که علم هنوز نتوانسته آن را ثابت کند، همه ما به موضوعات ناشناخته علاقه مند هستیم و به آن توجه می کنیم.

ارسال نظر