عوارض ناشی از جدایی
زندگی هایی که از میانه راه به بن بست می رسد, همیشه در سردی به سر می برد و در حسرت عشق اول می سوزد ! همه ما نمونه های بسیاری از اینگونه روابط مشترک را دیده ایم اما راه حل آن چیست؟
سلام. مردی 47سالهام که از نوجوانی عاشق دخترداییام بودهام. 22سال پیش او را به اجبار به عقد پسرخالهاش درآوردند، مرا هم کتک زدند، اما خاطرات عشق او از ذهنم بیرون نمیرود. هرچه میبینم و میشنوم مرا به یاد او میاندازد، حسرتش لذت زندگی را از من گرفته و جهنم ساخته. لطفاً راهنماییام کنید.
دکتر فرید براتیسده – روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این سئوال نوشت: دوست عزیز از اینکه نتوانستهاید با فردی که به او علاقه داشتهاید زندگی مشترک تشکیل دهید و از این نظر احساس ناراحتی و غم میکنید متاًسفم. اما به نظر میرسد به رغم گذشت بیش از 20 سال از آن زمان، یعنی تقریباً نیمی از دوران زندگیتان، هنوز نخواستهاید بپذیرید که فردی که شما در نوجوانی عاشق او بودهاید، اکنون همسر مرد دیگری شده است و شما به لحاظ فرهنگی و خانوادگی هم که شده، باید این موضوع را درک میکردهاید که او دیگر و تا زمانی که همسر مرد دیگری است نمیتواند با شما زندگی کند.
فکر کردن به دخترداییتان در طی سالهای گذشته که ایشان تشکیل خانواده دادهاند، به نوعی نشان میدهد که نتوانستهاید گریبان خود را از درگیری ذهنی و عاطفی با وی رها سازید. صریحتر بگویم، این موضوع گذشته از اینکه از دیدگاه روانشناسی مشکلساز است (که خود اذعان دارید در حسرت و آه و افسوس هستید)، از نگاه فرهنگ دینی و خانوادگی نیز در فرهنگ ما مسئله تأملبرانگیزی است.
شما میباید همان زمان که ایشان زندگی با دیگری را شروع کردند، موضوع را تمام شده تلقی میکردید و به خود قول میدادید تا از فکر کردن به او و حسرت خوردن پرهیز کنید. اینک هم توصیه اصلی به شما همین است. موضوع را خاتمه یافته بدانید. خود را به جای آنها که این تصمیم را گرفتند بگذارید، شاید به دلایلی حق را به آنها بدهید یا به قول روانشناسها با آنها همراهی کنید، اگر فکر میکنید در این خصوص ظلمی به شما شده است، آنان را ببخشید و متعهد شوید که دیگر به دخترداییتان و ظلمی که به شما کردهاند فکر نمیکنید؛ به این ترتیب شاید آرام بگیرید.
اگر در استفاده از تکنیک بخشش و گذشت مشکلی داشتید، از یک روان شناس کمک بگیرید (توصیه میکنم اگر دیدگاه دینی دارید، از یک روانشناس با دیدگاه دینی کمک و مشاوره بخواهید). اگر نخواهید گریبانتان را از این مسئله رها سازید، چه بسا 22 سال یا سالهای بیشتر و دیگری همچنان با درد و فشار ناشی از این احساس، همواره در غم و سوگ بمانید؛ بیهیچ دستاوردی و با حسرت و آهی بیثمر.