چرا گستاخی و بی ادبی در شبکه های اجتماعی رو به افزایش است؟

چرا گستاخی و بی ادبی در شبکه های اجتماعی رو به افزایش است؟
طوفانی با خود بی‌ادبی و فحاشی اینترنتی را آورده، ازجمله ناشناس بودن مجازی، و در نتیجه آن فقدان پاسخگویی، فاصله فیزیکی و نوشتاری بودن.

با فراگیرشدن شبکه های اجتماعی و اتفاقات روزمره و تصاویری که در این فضا و در اخبار منتشر میشود، درگیر نشدن در هیاهوی نظراتی که زیر مطالب و اخبار و مقالات نوشته می‌شود، کار آسانی نیست. ولی روانشناسان بر این باورند که باید از این عمل اعتیادآور جانب‌گیری‌های تند و تیز خودداری کرد و یا این مطالب باید توسط خود رسانه‌ها سانسور شوند زیرا بر جامعه و سلامت روان تاثیر مخرب دارد.

آرت مارک‌من پروفسور روانشناسی دانشگاه تگزاس می‌گوید، «این روزها نظرات و کامنت‌ها در اینترنت به طور غیر‌عادی‌ای توهین آمیز و خشن هستند، بدون اینکه بتوانند راهکاری ارائه دهند. آخرکار احساس نمی‌کنید که کسی حرف‌هایتان را شنیده است. یک تجربه احساسی قوی که حتی نتواند به طریقی سالم خودش را هم حل کند چیز خوبی نیست.»

ولی اگر تا این اندازه ناسالم است و رضایتی ایجاد نمی‌کند، چرا اینکار را انجام می‌دهیم؟

مارک‌من می‌گوید، عوامل مختلفی جمع شده‌اند و منجر به این عصبانیت و بی‌ادبی در شبکه های اجتماعی شده‌اند. اول اینکه، کسانیکه کامنت می‌گذارند اغلب هویتی ناشناس دارند و درنتیجه مسئولیتی برای بی‌ادبی‌شان احساس نمی‌کنند. دوم اینکه، از هدف عصبانیتشان -چه مقاله‌ای باشد که خوانده‌اند و می‌خواهند برای آن نظر بگذارند یا نظری روی نظر شخصی دیگر برای همان مقاله بگذارند – بسیار فاصله دارند و ما معمولاً با هویت‌های انتزاعی دور، راحت‌تر از موجودات زنده نزدیک، دشمنی می‌کنیم. سوم اینکه، بی‌ادبی کردن در حالت نوشتاری بسیار ساده‌تر از کلامی است.

و از آنجاکه مکالمات بخش نظرات در زمان واقعی اتفاق نمی‌افتند، آنها که نظر می‌گذارند می‌توانند مونولوگ‌هایی طولانی بنویسند که آنها را پشت نظرات افراطی‌شان پنهان می‌کند. مارک‌من می‌گوید، «در مکالمه به جز در فیلم‌ها دیگر کجا می‌توان مونولوگ‌هایی طولانی داشت؟ حتی وقتی عصبانی می‌شوید آدمها به حرف‌هایتان جواب می‌دهند و بالاخره مجبور خواهید شد که آرام‌تر شوید و به حرف‌های طرف‌مقابلتان هم گوش دهید.»

اینگونه کامنت گذاشتن‌ها ممکن است به فرد احساس رضایت فردی البته از نوع مصنوعی و اشتباهی آن بدهد. زندگی‌های ما آنقدر پرمشغله است که فرد دیگر وقت نمی‌کند بیرون برود و برای مشکل خود علت فیزیکی پیدا کند، به همین دلیل فعالیت‌های ساکن مثل اینترنت، برای ما به بهترین انتخاب تبدیل شده است.

ادوارد واسرمن، پروفسور اخلاقیات در روزنامه‌نگاری در دانشگاه واشنگتن، به یکی دیگر از دلایل این تندروی‌های اینترنتی اشاره می‌کند: الگوهای بدی که توسط رسانه‌ها ارائه می‌شود. او می‌گوید، «متاسفانه، رسانه‌های گروهی روش‌های اشتباه حرف زدن با همدیگر را به مردم نشان می‌دهند. درنتیجه مردم نتیجه‌گیری می‌کنند که خشم زبان رسمی سیاسی است که ایده‌ها و نظرات عمومی از طریق آن ابراز می‌شود.

پژوهشگران می‌گویند، ارتباط به شنیدن نظرات فردی دیگر، درک آن و پاسخ دادن به آن اطلاق می‌شود. ماک‌من می‌گوید، «لحن صدا و حرکات بدن تاثیر شگرفی بر توانایی درک شما از حرف‌های دیگران دارد. هرچه ارتباط از حالت رودررو دورتر شود، ارتباط برقرار کردن سخت‌تر می‌شود.»

به عقیده او، رسانه‌های گروهی نمی‌بایست خشم و عصبنیت و تنفر را که به هنجاری در تبادلات خواننده‌ها تبدیل شده است، نمایش دهند. او می‌گوید، «شنیده شدن همه سمت و سوهای یک بحث خیلی باارزش است ولی حمله‌های فردی یا پیام‌هایی با لحن‌های بسیار عصبانی و خصمانه اصلاً ارزشی ندارد. حتی کسی که نظری منطقی می‌دهد، اگر آن را با لحنی عصبانی ادا کند، به ذات بحث صدمه می‌زند چون طرف‌های مقابل را هم تشویق می‌کند به همان روش پاسخ دهند. اگر شما برای مطلبی روی اینترنت پیامی خصمانه و بی‌ادبانه بگذارید، به بقیه نشان می‌دهید که چنین حملات فردی و بی‌ادبی‌ها در رفتار انسانی قابل‌قبول به شمار می‌رود.»

مارک‌من اعتقاد دارد که آدمها باید به دنبال آدمهایی حقیقی برای ارتباط برقرار کردن باشند و البته باید در محافل اجتماعی خود چند نفر که با آنها هم‌عقیده نیستند هم داشته باشند. با این روش می‌توانید احترامی سالم نسبت به افرادیکه عقاید و نظراتشان با شما متفاوت است در خود ایجاد کنید.

کار کردن روی راه‌حل‌هایی برای مشکلات سختی که موجب بیشترین نظرات روی صفحات اینترنت می‌شود نیاز به بحث‌های طولانی و کنار آمدن با همدیگر دارد. سوال و جواب کردن، نظر دادن و نظر شنیدن در مکالماتتان با کسی که با او هم‌عقیده نیستید یک مهارت است و این مهارت روز به روز رو به افول است، هم درمیان مردم جامعه و هم دولتمردان.

 

ارسال نظر