خودبیمارانگاری

اگر بخواهیم سادهتر منظورمان را از بیماری بیان کنیم، میتوانیم بگوییم که در این بیماری افراد اگر زمانی جای کلید ماشین خود را فراموش کنند، فکر میکنند دچار آلزایمر شدهاند یا اگر دچار تغییری در نتایج آزمایش خون شوند، فکر میکنند به سرطان مبتلا شدهاند و مدام در جستجوی پزشکی هستند تا بیماریشان را درمان کند.
جرقهها از کجا است؟
وقتی که افراد درباره یک بیماری اطلاعات دارند، این اطلاعات روی تفسیر آنان از علایم فیزیکی و نشانههای بیماری در خودشان اثر میگذارد. خلقوخوهای شخصیتی و عوامل ارثی نیز ممکن است فرد را آسیبپذیر کند. برای نمونه افراد عصبی (خودمنتقد، درونگرا و خودشیفته) بیشتر مستعد خودبیمارانگاری هستند. این عقیده و باور که سالم بودن مساوی هیچ درد و ناراحتی نیست، ممکن است فرد را به یک نتیجهگیری اشتباه وادار کند که عملکردهای بدن را به عنوان علایم و نشانه بیماری قلمداد کند.
آزارهای جنسی و جسمی، توانایی ضعیف برای بیان عواطف، تمرکز زیاد روی یک بیماری معمولی کودک مخصوصا از سوی مادر و یا یک هراس و نگرانی جدی میتواند به روان یک فرد در تمام طول زندگی لطمه بزند.
آشنایی با نشانههای خودبیمارانگاری
فرد در مورد آنچه ذهناش را مشغول کرده است، مدام صحبت میکند.
در زندگی اجتماعی کار و سایر فعالیتهای روزمره اختلال ایجاد میشود.
ترس و اضطراب شدید در مورد ابتلا به بیماری خاص دارد.
از اینکه مبادا علایم خفیف نشانه یک بیماری جدی است، نگران است.
همیشه در جستجوی پزشک متخصص و درمان است.
در کتابها و مجلات پزشکی به دنبال علایم بیماری میگردد.
استرسهای روانی عاطفی دارد.
به طور مداوم بدنش را از نظر وجود زخمها و تودهها بررسی میکند.
مدام علایم حیات مثل نبض و فشارخون را چک میکند.
به پزشکان اعتماد ندارد.
پس از خواندن یا شنیدن موضوعی از یک بیماری تصور میکند که به آن مبتلا شده است.
دچار ناراحتی گوارشی مانند نفخ، آروغ و دلپیچه میشود.
کی برویم دکتر؟
یکی از نشانههای خودبیمارانگاری مراجعه مکرر به مطب پزشک است. در این زمان پزشک و پرستار و سایر اعضای تیم مراقبتی بهداشتی ممکن است به فرد پیشنهاد کنند که نزد یک روانپزشک برود اما او باز هم به دنبال یک پزشک متخصص دیگر میگردد.
فرد تصور میکند که دچار یک مشکل جسمی است بنابراین چه لزومی دارد که نزد روانپزشک برود. تشخیص خودبیمارانگاری بسیار مهم است چرا که درمان این بیماری سریعتر انجام میشود. تاخیر در درمان موجب تشدید بیماری شده و فرد سختتر و دیرتر درمان میشود.
عوارض عدم درمان
در صورتی که هیپوکندریازیس درمان نشود، ممکن است این مشکلات بیمار را تهدید کند:
به دلیل مراجعات غیرضروری پزشکی ممکن است برخی خطرات سلامت بیمار را تهدید کنند.
ایجاد مشکل در مدرسه و محل کار
بروز برخی مشکلات در روابط فرد با بیمار
افسردگی مزمن
اختلالات اضطرابی
سوء مصرف مواد
عصبانیتهای بیهوده
بیاعتمادی به سیستم بهداشتی مخصوصا پزشک
مشکلات اقتصادی به دلیل هزینههای مربوط به پیگیریهای بهداشتی
هزینه اضافه برای کارهای پزشکی غیرضروری و گاهی خطرناک
اصرار بر انجام اعمال جراحی یا مصرف داروهای غیرضروری.