تا خدا هست جایی برای ناامیدی نیست

تا خدا هست جایی برای ناامیدی نیست
مردي گفت: خدایا! تو کجايي ؟؟؟؟ بگذار تو را ببينم.

- ستاره اي درخشيد؛ اما مرد نديد.
- مرد فرياد کشيد: خدايا! يک معجزه به من نشان بده.
- کودکي متولد شد و اما مرد باز توجهي نکرد.
- مرد در نهايت ناامیدی فرياد زد: خدايا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببينم. از تو خواهش مي کنم.
- پروانه اي روي دست مرد نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد.
  ما خدا را گم مي کنيم؛ در حالي که او در کنار نفس هاي ما جريان دارد. خدا اغلب در شادي هاي ما سهيم نيست. تا به حال چند بار خوشي هايت را آرام و بي بهانه به او گفته اي؟؟ تا به حال به او گفته اي که چقدر خوشبختي ؟؟؟؟ که چقدر همه چيز خوب است؟؟؟؟ که چه خوب که او هست ؟؟؟
  خدا، همراه هميشگي سختي ها و خستگي هاي ماست. زماني که خسته و درمانده به طرفش مي رويم خيال مي کنيم تنها زماني که به خواسته خود برسيم او ما را ديده و حس کرده اما گاهي بي پاسخ گذاشتن برخي خواسته هاي ما نشانگر لطف بي اندازه او به ماست.
  خورشيد را باور دارم حتي اگر نتابد. به عشق ايمان دارم حتي اگر آن را حس نکنم. به خدا ايمان دارم حتي اگر سکوت کرده باشد. تا خدا هست، جايي براي نا اميدي نيست.

   
ناامیدی در منظر قرآن و حدیث
  در آیه 87 سوره یوسف آن جا که حضرت یعقوب، فرزندانش را برای پیدا کردن یوسف و برادرش بنیامین به سوی مصر فرستاد به آنان فرمود: "پسرانم! بروید و یوسف و برادرش را بجویید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها، کافران از رحمت خدا مأیوس می شوند." علاوه بر این آیه، در بخش های دیگری از قرآن نیز بارها، ناامیدی به درگاه خداوند مورد نکوهش قرار گرفته است که همین مساله برای انسان ها بسیار دلگرم کننده است. دلگرمی به رحمت بیکران الهی. دیگر از این بهتر که خداوند خود بگوید از رحمت من ناامید مباشید؟ و جایی معتبرتر از قرآن که چنین کلامی گفته شود؟ در احادیث نیز نامیدی به شدت پدیده ای ویرانگر شمرده شده است. حضرت علی (ع) می فرمایند: بزرگترین بلا ناامیدی است.   


ناامیدی، عامل سقوط در زندگی
  ناامیدی به این علت پدیده ای ویرانگر است؛ چون انگیزه را که عامل، حرکت، تلاش و پویایی در زندگی است از انسان می گیرد و انسان را به ورطه سقوط می کشاند. بی تردید، انگیزه است که به انسان قدرت مقابله و مواجهه با مشکلات و تنگناها را می دهد و چنانچه درپی ناامیدی، این انگیزه از بین برود، دیگر دلیلی برای زنده ماندن وجود ندارد. ناامیدی در اولین مرحله، فعالیت‌های حیات آدمی را به شدت ‌کاهش می دهد و به همین جهت نشاط و شادابی را از او می گیرد و در مراحل بعدی، سایر جوانب زندگی را نیز زیر تاثیر خرد کننده خود قرار می‌دهد تا جایی که فرد را به نقطه «دل مردگی کامل» سوق می‌دهد.


زمینه‌های روان‌شناختی یاس و نومیدی
  از عوامل موثر در شکل گیری ناامیدی، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


1- ضعف مبانی اعتقادی:
  کسانی که در معرفت الهی به کمال نرسیده اند در قدرت پروردگار تردید دارند و در نتیجه قادر نیستند به او توکل کنند و در نتیجه زمانی‌که خدا را از چنین صحنه هایی کنار می‌گذارند کسی را ندارند که در تگناها و تنهائی‌ها به او اتکا کنند و در نتیجه تنهاتر از همیشه در محدوده‌ درماندگی خویش به سر می برند.
2- ضعف مبانی روحی و روانی:
  آستانه مقاومت روحی انسان‌ها در شرایط دشوار، یکسان نیست؛ بلکه تنوع زیادی در این جهت میان افراد مشاهده می‌شود. در این میان عده‌ای که از بنیه ضعیف‌تری برخوردارند و در مقابله با مشکلات، خود را به راحتی می بازند، زودتر به روحیه یاس و نومیدی مبتلا می‌شوند؛ ولیکن برخورداری از قدرت روحی بالا موجب مقاومت بیشتری در انسان می‌شود و در نتیجه به یاس و نومیدی مبتلا نمی‌شود.
3- شکست‌های مکرر:
  انسان‌ها، هدف‌ها و آرمان‌‌هایی برای زندگی دارند و مقصود اصلی از حیات را نیل به آرمان ها و ایده‌ها تلقی می‌کنند و در صورت مواجهه با تنگناهای مکرر، چنانچه تکیه‌گاه استواری نداشته باشند سریعا دچار یاس و نامیدی می‌شوند و لیکن همین افراد، در صورت رویارویی با مشکلات عظیم و فزاینده اگر تکیه‌گاهی مطمئن در زندگی یعنی خدا را داشته باشند، از پا نمی‌افتند. کلام گهربار حضرت امام سجاد (ع) در این زمینه راهگشا و نوید بخش است که فرمودند: اگر تمام شرق و غرب عالم بمیرند، تا زمانی که قرآن همدم و همراه من است، کمترین هراسی (از تنهایی) به خود راه نخواهم داد.
4- تنعم و نازپروردگی:
  پاره‌ای از محیط‌های خانوادگی به لحاظ برخورداری از امکانات رفاهی و اقتصادی بالا، فرزندانی را پرورش می دهند که از روحیات شکننده و آسیب‌پذیر برخوردارند و لذا در برابر دشواری‌ها و آزمون های زندگی، به راحتی تسلیم شده و ناامید و مایوس می‌شوند و راه دیگری برابر خود نمی‌بینند، در حالیکه فرزندان سختی کشیده و سرد و گرم چشیده، قادرند بار دیگر تلاش خود را به کار گیرند و بر موانع غلبه کنند.

شش روش غلبه بر ناامیدی
  پس از امیدواری به درگاه خداوند باید حرکت را آغاز کنید؛ چون امیدواری تنها، مشکلات را حل نمی کند. باید فکر کرد و کاری انجام داد. در اینجا شش روش ارائه می شود که به شما کمک می کند تا پس از مدتی در زندگی‌تان مشکلات کم‌تری رخ ‌دهد و احساس ناامیدی کم‌تری به شما دست خواهد داد. در عوض به این نتیجه می‌رسید که موقعیت‌های بی‌شماری پیش روی‌تان قرار دارند و متوجه می‌شوید که چگونه می‌توانید از آن‌ها به نفع خود استفاده کنید.


۱- از خود سؤال کنید که چه کاری در این شرایط جواب می‌دهد؟
  حتی زمانی که احساس می‌کنید هیچ کاری از دستتان بر نمی‌آید، به دقت فکر کنید و مطمئن باشید که یک راه پیدا می‌کنید که به شما کمک کند. به این طریق شما راهی را پیدا کرده‌اید که شما را به نتیجه می‌رساند و راهی را به شما نشان می‌دهد که بتوانید از ناامیدی‌ها نجات پیدا کنید. در این میان فرایند تمرکز بر روی پیشرفت‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. هر کاری را که با موفقیت انجام می‌دهید، یادداشت کنید. اگر این کار را به ‌صورت ماهانه انجام دهید آن وقت می‌توانید دریابید که در طول یک ماه تا چه حد پیشرفت کرده‌اید. خودتان از هم میزان موفقیت‌هایتان شگفت‌زده خواهید شد.


2- بر روی عملی کردن آرزوهای خود تمرکز کنید.
  هدف اصلی‌تان را در ذهن خود تجسم کنید. نتیجه‌ مورد علاقه‌تان چیست؟ گاهی اوقات دور و برمان آن قدر شلوغ می‌شود و خودمان را سرگرم حل درگیری‌ها و مشکلات پیش پا افتاده می‌کنیم که یادمان می‌رود هدف اصلی زندگی‌مان چیست. سعی کنید تا آن‌ جایی که می‌توانید از پرسیدن این سؤال: "چرا چنین اتفاقی افتاد؟" پرهیز کنید؛ چرا که پرسیدن این سؤال شما را در گذشته نگه داشته و جلوی پیشرفت‌تان را می‌گیرد. این سؤال هیچ گونه راه حلی برای حل مشکل، به شما معرفی نمی‌کند. چیزی که باید به آن توجه داشته باشید دو سؤال زیر است:
- این بار انتظار دارید که چه اتفاق متفاوتی روی دهد؟
- برای رسیدن به آن نقطه چه کاری باید انجام دهید؟


3- هیاهو را کنار بگذارید و ساده‌سازی را رواج دهید.
  زمانی‌ که برای حل مشکلی در حال تلاش هستید، ممکن است آن قدر درگیر یافتن راه حل شوید که ناخواسته، کارهای جانبی بسیار زیادی را به آن اضافه کنید و با خودتان هم تصور کنید که ممکن است این موارد به شما کمک کنند. بر مشکل خود تمرکز و از حاشیه رفتن پرهیز کنید.  


4- اهل عمل باشید.
شما زمانی که به ناامیدی می‌رسید معمولا شور و اشتیاق اولیه‌ خود را از دست می‌دهید و دیگر حتی تمایلی ندارید که به موضوع مورد نظر فکر کنید. مسئله‌ای که برایتان پیش آمده دشوار است، از آن ناامید شده‌اید و احساس می‌کنید که نمی‌توانید کار به جایی ببرید. بنابراین هر کاری که شما را از آن دور کند برایتان جالب‌تر به نظر می‌رسد. در یک چنین زمانی به دنبال این هستید که هر طور شده از کار اصلی طفره بروید؛ اما اگر اهداف از پیش تعیین شده را داشته باشید و مسیر مناسبی را برای خود انتخاب کرده باشید، گذر از این دست‌اندازهای کوچک نباید شما را خسته و ناراحت کند. همان‌طور که توماس ادیسون گفته: "بسیاری از افراد شکست‌ خورده کسانی هستند که متوجه نبوده‌اند تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده‌اند."


5-  تجسم نتیجه‌ مثبت.
  بهتر است بیش‌تر آن وقتی را که می‌خواهید صرف نگرانی و ترس و منفی‌بافی کنید، صرف مثبت‌اندیشی کنید. بزرگ‌ترین قهرمانان ورزشی جهان خودشان را در حالی تجسم می‌کنند که بدون هیچ گونه عیب و نقصی مسابقات مختلف را به نفع خود به پایان می‌رسانند. هیچ جایگاهی برای شکست در ذهن این افراد وجود ندارد. این درست همان چیزی است که شما هم باید به آن برسید. خودتان را ببینید که به آرزوها و اهداف‌تان می‌رسید.


6- مثبت باقی بمانید.
معمولا موارد مختلف به آن اندازه‌ای که آن‌ها را در ابتدای کار می‌بینید بد نیستند. گاهی اوقات چیزها بدتر از آن‌چه هستند به نظر می‌رسند تنها به این دلیل که ما خودمان خسته هستیم و از نظر ذهنی آمادگی نداریم. یک ذهن ناامید به همه چیز این طور نگاه می‌کند: "فایده‌اش چیست؟" به هر حال باید هم‌چنان بدانید که گزینه‌های مختلف چه هستند و بر طبق برنامه هر یک را امتحان کنید. هدف شما این است که راه حل مناسب را انتخاب کرده، تمام حواس خود را روی آن متمرکز کنید و سپس عکس العمل مناسب نشان دهید.

پژوهشگر: حمیده علی محمدی

ارسال نظر