نمایشگرهای تاشو بازی را عوض میکنند؛ 5 تغییر بزرگ

چند سالی میشود که نمایشگر تاشو سر زبانهاست و شاهد پتنت، نمونههای اولیه و مفهومی و شایعات مختلفی بودهایم. حتی رئیس بخش موبایل سامسونگ از پیشرفتهای این مجموعه در زمینه ساخت چنین نمایشگرهایی صحبت کرده. اما به نظر فصل جدیدی از این داستان آغاز شده و 2019 سالی است که دروازههای دنیای موبایل به روی این نمایشگرها باز میشود و شاهد سیل محصولات مجهز به این تکنولوژی هستیم.
ZTE سال 2017 و با مدل Axon M قصد داشت چراغ اول را روشن کند. چراغی روشن، ولی کم نور. نمایشگر آن محصول در واقع از دو بخش مجزا تشکیل میشد و از وسط قابل تا شدن بود. اما چیزی که ما انتظارش را میکشیم صفحهای یکپارچه است که بتوان آن را به هر شکل و از هر جا خم کرد.
این تکنولوژی میتواند در شمایل گوناگونی ظاهر شود، اما به نظر نخستین نسل قابلیت خم شدن رو به بیرون خواهد داشت و مثلا نمیتوان آن را مانند کتاب به سمت داخل خم کرد.
در ادامه پنج فرصت جدیدی را بر میشماریم که این اختراع تازه وارد به وجود میآورد.
سالهای گذشته سازندگان گوشیهای هوشمند، هر بار برای غافلگیر کردن مشتریان از حربههایی مانند افزایش رم، دوربین بهتر و پردازنده قویتر استفاده میکردند و این روال، بارها و بارها تکرار شد. گهگاهی هم شاهد موارد فکبراندازتری مانند حسگر اثر انگشت بودیم (که راه این آخری هنوز تمام نشده و مثلا ممکن است جایگزین روشهای کنونی پرداخت هزینهها شود). با این همه، کارهایی که یک گوشی انجام میداد تغییر چندانی نداشت و تنها کیفیت اجرای آن امور رشد میکرد. مثلا نمایشگر 4K جذابتر از HD به نظر میرسد، اما فلسفه کلی متفاوتی ندارد. در مقابل، دوربین دوم با ظهورش امکانات جدید فراوانی چون مکالمه تصویری یا گرفتن عکس سلفی خلق کرد. به گونهای که امروز کمتر کسی به گوشی بدون دوربین دوم فکر میکند و انتظار داریم نمایشگر تاشو هم چنین اثری داشته باشد.
نمایشگرهای منعطف میتوانند یک صفحه را به دو قسمت تبدیل کنند. در حال حاضر کامپیوترها از تنظیمات این چنینی برای تقسیم صفحه بهره میبرند و کم نیستند کسانی که شدیدا به این ویژگی عادت کردهاند و کم و بیش، انجام امور روزانهشان وابستگی شدیدی به این فناوری دارد. این داستان، میتواند برای گوشیها نیز بازنویسی شود. مثلا برنامههای مالتی تسکینگ اندروید از محبوبیت بالایی برخوردارند، چون دسترسی کاربر به برنامههایی که قبلا باز کرده بود را تسریع می کنند. اما اگر بشود میانبری از پراستفاده ترین برنامهها را به قسمتی از صفحه پین کنید که دیگر نور علی نور است.
به قابلیتهایی که به نرم افزارها و بازیهای مختلف اضافه میشود هم فکر کنید. صفحات شلوغ قدیمی که ترکیبی از گیم پلی و دکمهها بودند جای خود را به دو صفحه با دو وظیفه مجزا میدهند. یکی برای تماشای سیر بازی و دیگری برای جایگیری دکمهها؛ چیزی شبیه به Nintendo DS. تازه این تنها با فرض دو قسمتی شدن صفحه است. چه امکاناتی که با سه یا چهار قسمتی شدن میتوان ارائه داد. اهرمهای کنترلی جدید را هم به این لیست اضافه کنید. امروز میتوان با لمسهای کوتاه و بلندمدت صفحه یا کشیدن انگشت فرامین مختلفی در بازی صادر کرد، اما شاید «خم کردن» صفحه هم به گزینههای پیش روی گیمرها اضافه شود.
در وهله اول بیربط به نظر میرسد، ولی این طور نیست. سازندگان همواره تلاش کردهاند با بهبود دوربین پشت و جلو مشتریان را راضی نگه دارند. در این راستا دوربین جلو برای گرفته بهترین پرترههای ممکن و تماس تصویری بهینهسازی شدهاند و تقریبا تمام موارد دیگر به دوش دوربین پشت است. اما نتیجه معمول این روند، ضعف دست کم یکی از این دو دوربین است. چون سازندگان مجبورند هزینهها را تا حد امکان پایین و تمام سلیقهها را راضی نگه دارند (طبعا پرچمداران هر برند از این قاعده مستثنا هستند). با نمایشگرهای جدید، فقط یک سنسور دوربین دارید و به عبارتی از این به بعد، همه هزینهها برای آن میشود. تنها کافی است بسته به نیاز آن را خم کنید تا دوربین پشت به جلو تبدیل شود. از فضای خالی دوربین دوم حذف شده هم میتوان برای امور دیگر استفاده کرد. البته تخصصی بودن کار هر دوربین را نمیشود کتمان کرد، ولی اگر دوربین جدید به خوبی دوربین اصلی Pixel 2 باشد باز هم گله میکنید؟
اگرچه طی چند سال گذشته محافظ Corning Gorilla Glass اثرگذاری محسوسی داشته، هنوز ریسک شکستن کم نیست. خصوصا رغبت روزافزون سازندگان و مشتریان به ساخت و خرید طراحیهای شیشهای که بسیار سر هستند بعضا دردسرساز شده و هزینه تعمیرات زیادی به کاربر تحمیل میکند. با فناوری جدید احتمال شکستن نمایشگر به صفر نمیرسد، اما قطعا به لطف این ساختار منعطف کاهش چشمگیری مییابد. هنوز مشخص نیست از چه موادی در ساخت استفاده میشود، اما گزینههایی مانند OLED پلاستیکی یا تکنولوژیهایی مشابه LCD پیش روست. هرچه باشد قطعا مقاومتر است و می توان با نمایشگرهای شکسته، هزینههای سنگین تعمیر و قابهای محافظ غولپیکر و بدقواره خداحافظی کرد.
نمایشگر 1080p برای من مناسبتر است یا 1440p؟ رم 3GB یا 4GB؟ اینها سوالات معمولی هستند که ذهن خریداران را قبل از خرید حسابی به خود مشغول میکنند. چالشی که برای عدهای بیشتر به معضل میماند و در سویی دیگر هستند کسانی که با اشتیاق به کند و کاو بازار پرداخته، به فراخور نیازهایشان محصولات روز را ارزیابی میکنند. اگر از دسته دوم هستید در آینده نزدیک سوال جذاب «نمایشگر تاشو لازم دارم یا معمولی؟» هم به سوالاتتان اضافه میشود. چرا که بعید به نظر میرسد کمپانیهای بزرگ به این زودیها با نمایشگرهای قدیمی خداحافظی کنند و محتملترین حالت، عرضه دو دسته مختلف است. مثلا شایعاتی به گوش میرسد که Samsung Galaxy X با نمایشگر تاشو در کنار S10 Plus و Galaxy S10 با همان نمایشگرهای قدیمی معرفی میشود. چیزی شبیه به شکل معرفی iPhone X در کنار 8Plus و iPhone 8.
از طرفی عرصه برای تولیدکنندگان هم فراختر میشود. در حال حاضر تنوع رقابتی چندانی دیده نمیشود. یعنی سازندگان بزرگ سعی میکنند همان فناوریهای قدیمی را با کیفیت بیشتر در اختیار مشتری بگذارند. نمایشگر تاشو این امکان را به پیشتازان رقابت میدهد تا در ازای افزایش قیمت، پیشنهاد جدیدی به مصرف کننده بدهند. از طرفی تولیدکنندگان کوچکتر مجال خودنمایی در عرصهای که تخصصشان است را مییابند: ساخت گوشی معمولی. کمپانیهایی مانند OnePlus و HMD Global ابرقدرتهایی چون Huawei و Samsung را برای چند سال تنها میگذارند تا روی نسل جدید نمایشگرهایشان کار کنند و در ازای این لطف، شاید بازار گوشیهایی با نمایشگر معمولی کمی به سمت این ردهچندمیها متمایل شود. بهعلاوه فرصت استفاده از نقاط ضعف این تکنولوژی مثل طول عمر کم باتری یا بدنه ضخیم برای کمپانیهای کوچکتر مهیا میشود. حتی شاید بتوان ایدههای به کار رفته در تکنولوژی جدید را با قیمتی کمتر در نمایشگرهای معمولی نیز به کار برد.
تبلتها در آستانه انقراضند. سال 2014 بود که هیوبرت جولی، مدیر اجرایی شرکت Best Buy در مدح تبلتها گفت:
فکر نمیکنم هیچ دسته دیگری، پیشرفتی به این سرعت را تجربه کرده و به چنین عظمتی دست یافته باشد.
شرط میبندم هیچ دستهای هم به این سرعت به ورطه نابودی کشیده نشده.
تبلتها، لپتاپها و گوشیهای هوشمند همگی در بازه زمانی مشابهی ظهور کردند. در این مدت، شاهد نمونههای معدودی از لپتاپهای هیبریدی بودیم که تجربهای مشابه کار با اندروید ارائه میدهند. به همین شکل، گوشیهای هوشمند انگشتشماری معرفی شدند که تجربهای مشابه کار با لپتاپ ارائه میکردند. نمایشگرهای تاشو با ابعادی مشابه قبل، صفحهای بزرگتر از سابق پیش رویتان میگذارند و عملا فضای خالی کنونی بین گوشی و لپتاپ، که قبلا توسط تبلت پر میشد، از بین خواهد رفت. تنها بخش تاریک ماجرا قیمت زیاد این محصولات در چند سال ابتدایی معرفیشان است که اصولا اتفاق عجیبی نیست. مرور گذشته نشان میدهد روزگار، اولش به تازهواردها سخت میگیرد. جای پایشان که سفت شد، خودی نشان دادند، درهای رحمت به رویشان باز میشود.