منهال بن عمرو گوید: امام سجادعلیه السلام، از من پرسید: منهال! از حرمله چه خبر؟ عرض کردم: هنگامی که از کوفه آمدم، زنده بود دیدم امام، هر دو دستش را به دعا بلند کرد و چنین فرمود: خدایا، سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش آتش را به او بچشان