تنها در جاده سالمندی

تنها در جاده سالمندی
وقتی سن و سالی ازت می گذره ، اگه تنهایی هم به مشکلات طبیعی این سن اضافه بشه ، خیلی زندگی سخت تره ......

صدای تق‌تق عصای دسته شاخی و خراطی شده بابا سلطانعلی كه توی كوچه می‌پیچد به خودت می‌گویی پیرمرد باز از تنهایی به كوچه پناه آورده است. كار هر روز بابا سلطانعلی كه در واقع بابای هیچ‌كس هم نیست این است كه چند ساعتی هنگام عصر كنار در خانه اش بنشیند و با نوه‌های دوستانش دم در شوخی و بازی كند و رفت و آمد و به قول خودش خوشبختی مردم را تماشا كند.

بعد می‌گوید پاهایم خواب رفت آنقدر نشستم. آن‌وقت می‌رود تا ته كوچه بلند و قدیمی كه از وسط آن درختان چنار بلند با تیرهای چراغ برق رقابت می‌كنند و دو سه بار این مسیر را طی می‌كند و وقتی خسته می‌شود می‌نشیند كنار مغازه آقا سلمان و با كاسكوی شیرین زبان او اختلاط می‌كند.

هر وقت هم در این رفت و آمد‌ها كسی از او بپرسد بابا سلطانعلی خوبی خوشی؟ تازه چه خبر برایت می‌زند زیر آواز كه: ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی. . .

تنهایی او از اینجا ناشی می‌شود كه او و همسرش بچه‌دار نمی‌شدند و وقتی همسرش مرد دوباره خودش تبدیل شد به یك مرد 70 ساله مجرد كه دیگر حوصله تجدید فراش هم نداشت و یواش‌یواش برنامه روزانه‌اش همین شد كه برایتان تعریف كردم، اما خیلی از سالمندان از حس تنهایی رنج می‌برند.

احساس تنهایی پدیده‌ای فراگیراست و 25 تا 50 درصد كل جمعیت بالای شصت و پنج سال را برحسب سن و جنس تحت تأثیر قرار می‌دهد. تحقیقات نشان می‌دهد سالمندان احساس تنهایی را یك حس دردناك و رنج‌آور می‌دانند كه در نتیجه فقدان‌های موجود در زندگی بروز می‌كند.

كس بی‌كسان

یادم می‌آید هر وقت ظلمی بر كسی می‌رفت یا كسی از بی‌پشت وپناهی و تنهایی گله می‌كرد مادربزرگم می‌گفت: گر نباشی یار من خدا بسازد كار من. مادر جان كس بی‌كسان خداست.

شما هم اگر می‌خواهید غم تنهایی را چاره كنید باید بگویم بهترین راه پناه بردن به خداست.

سهیلا، بانوی شصت و پنج ساله‌ای است كه دل پاكی دارد. او می‌گوید: آدم وقتی تنها می‌شود كه انتظارش را ندارد. نقشه كشیده است كه حالا نوه‌ها و بچه‌ها دور و برش را می‌گیرند و در كنار همسرش زندگی راحتی را می‌گذراند، اما همیشه موضوع به این راحتی نیست. گاهی حساب و كتاب‌های ما درست از آب در نمی‌آید.

این بانو كه سه سال پیش بیوه شده است می‌گوید: مگر خدا نمی‌گوید حتی نمك غذایتان را هم از من بخواهید. من از وقتی همسرم فوت كرده است به كارهای خودم در خانه رسیدگی می‌كنم و روی یك برنامه منظم ماهانه به بچه‌ها هم سر می‌زنم، اما در خانه كسی نمی‌مانم كه مزاحم نشوم. در خانه هم اگر دلم بگیرد دو ركعت نماز می‌خوانم و سوره‌ای از قرآن تلاوت می‌كنم و از خدا می‌خوام كه مرا از تنهایی در آورد. گاهی گربه‌ای به حیاط خانه می‌آید و شیطانی می‌كند و سرم را گرم می‌كند و گاهی یك همسایه در می‌زند و می‌آید ساعت‌ها می‌نشیند و سرگرم می‌شویم.

ظهر و شب به نماز جماعت می‌روم و ساعاتی از روز را هم آنجا می‌گذرانم. روحم تازه می‌شود و قوت قلب می‌گیرم. در جلسات و روضه خانم‌ها و سفره‌های مذهبی شركت می‌كنم و همه اینها واقعا مرا از تنهایی در می‌آورد.

صاحب‌نظران معتقدند هر كوششی كه منجر به رفع احساس تنهایی سالمندان شود، سدی است در برابر موج مشكلات پیچیده روانی افراد سالمند و از طرف دیگر باعث بهبود عزت نفس آنان می‌شود

در حلقه دوستان

حضور در جمع دوستان و مرور خاطرات یكی دیگر از روش‌های زدودن تنهایی است كه همه سالمندان از آن بهره‌مند نیستند. انزوا‌طلبی، نبود امكان رفت و آمد با دوستان و پراكنده‌شدن آنان از دلایلی است كه سبب این انزوا می‌شود.

نادر حكیمی، سالمند هفتاد و شش ساله‌ای است كه پنج سال قبل تنها شده است. این بازنشسته ارتش دوستی داشته كه به قول خودش رفیق گرمابه و گلستانش بود. او می‌گوید: بعد از این‌كه همسرم فوت كرد نخواستم به دنبال فرزندانم بروم و با آنها زندگی كنم. هر كدام در شهری و كشوری خانه دارند و من نمی‌توانستم از محیط زندگی خودم دور شود این بود كه تصمیم گرفتم با یكی از دوستانم زندگی كنم. به همین دلیل سه نفر از بهترین دوستانم را نشان كردم و به دنبالشان گشتم.

یكی از آنان با خانواده‌اش زندگی می‌كرد و مشكلی نداشت. دیگری فوت شده بود و نفر سوم مثل خودم مدتی بود كه همسرش را از دست داده و تنها مانده بود. اتفاقا خانه به نام همسرش بود و بعد از فوت او فرزندانش آن را تقسیم كرده بودند و پدرشان حالا اجاره‌نشین بود.

او هم مثل من قصد ازدواج نداشت و وقتی به او پیشنهاد كردم كه به خانه من بیاید تا باهم زندگی كنیم ”‹ خیلی خوشحال شد و گفت”‹ باید بپذیرم كه از او اجاره بگیرم، اما من قبول نكردم و دوستم گفت برای این‌كه احساس سربار بودن نكند خانه از من و مخارج آن با او.

دوستم پول پیش خانه را به بانك گذاشت و از سود آن اكنون مخارج زندگی را می‌دهد. من هم پول خودم را برای موقعیت‌های ضروری مثل هزینه‌های درمانی ذخیره می‌كنم. هردوی ما زمانی”‹ كه نیاز به تنهایی داریم به اتاق خود می‌رویم، اما غیر از آن كارهایمان را با هم انجام می‌دهیم و ساعت‌ها با هم شطرنج بازی می‌كنیم و عصر‌ها با هم قدم می‌زنیم.

 

 

سلامتی در تنها نماندن

صاحب‌نظران معتقدند هر كوششی كه منجر به رفع احساس تنهایی سالمندان شود، سدی است در برابر موج مشكلات پیچیده روانی افراد سالمند و از طرف دیگر باعث بهبود عزت نفس آنان می‌شود. همچنین درمان موفقیت‌آمیز احساس تنهایی ممكن است خطر عوارضی چون افسردگی را كاهش دهد. از طرفی افزایش تماس‌های اجتماعی می‌تواند سبب ارتقای سلامت این دسته از سالمندان گردد.

تا همیشه آغاز

ازدواج مجدد از دیگر راهكارهایی است كه می‌تواند به نحوی واقعی شما را از تنهایی در آورد.

«اگر مداخله بیجای بچه‌ها و حرف مردم نباشد تا حالا صد بار شوهر كرده بودم.»

این را رقیه خانم می‌گوید كه الان هفتاد ساله است و هنوز از زیبایی بهره‌ای دارد. او می‌گوید20 سال پیش وقتی همسرم مرد خیلی زود خواستگار جدید پیدا كردم، اما بچه‌ها با توپ و تشر به من گفتند یك پایت لب گور است و هنوز صغیر داری. آن صغیری كه می‌گفتند یك دختر بیست و سه ساله بود كه امروز و فردا بود كه برود خانه شوهر!

او شوهر كرد و همه رفتند و 20 سال است كه من تنها و بی‌كس مانده‌ام.

حالا كه فكر می‌كنم اگر حرف مردم و ممانعت بچه‌ها نبود تا حالا ازدواج كرده بودم و سر خانه و زندگی خودم بودم نه دست نگاه كن بچه‌ها، عروس‌ها و دامادها.

تنهایی عامل بسیاری از مشكلات روانی است. مادربزرگ همیشه می‌گفت تنهایی فقط به خدا زیبنده است. آدمیزاد را خدا جفت آفریده.

اگر می‌خواهید والدینتان از شما راضی باشند همان‌طور كه آنان شما را پای سفره عقد نشاندند شما هم برایشان همین كار را بكنید و دست كم مانعشان نشوید.

 

 

 

ارسال نظر