چرا عاشق ها با هم می میرند؟!

چرا عاشق ها با هم می میرند؟!
الکساندر و جنت بعد از ۷۵ سال زندگی مشترک به فاصله کمتر از یک روز در آغوش هم مردند.

قصه های عاشقانه، تنها به عهد لیلی و مجنون محدود نمی شوند. باگذشت چندین قرن از روایت تلخ عشق آنها، هنوز هم کسانی هستند که «جان شان برای هم در می رود»! شاید بتوانیم «الکساندر و جنت توشکو» را بدون هیچ تردیدی لیلی و مجنون قرن ۲۱ بنامیم. هافینگتون پست نوشته، این زوج پیر کالیفرنیایی ۷۵ سال عاشقانه زیر یک سقف زندگی کردند و با مرگ عجیب شان داستان عشق خود را ماندگار کردند.

 

الکساندر و جنت، بعد از ۷۵ سال زندگی مشترک، به فاصله کمتر از یک روز، از دنیا رفتند و دخترشان ایمی توشکو کوشمن آخرین تصویر این زوج را که در آغوش هم جان داده بودند ثبت کرده است. ماجرای مرگ عاشقانه آنها را با دکتر فاطمه رنجبر، روانپزشک درمیان گذاشتیم. او معتقد است بسیاری از عاشق ها، چه مادر و دختر باشند و چه زن و شوهر، نمی توانند بعد از مرگ یکدیگر تاب بیاورند و به خاطر شکستن قلب شان کمی بعد از عشق شان می میرند.

 

داستان دو کبوتر

 

الکساندر و جنت که از ۸ سالگی همدیگر را دوست داشتند در سال ۱۹۴۰ با هم ازدواج کردند و تا زمانی که هر دویشان به ۹۵ سالگی رسیدند، در کنار هم زندگی کردند. حاصل ۷۵ سال زندگی مشترک آنها ۵ فرزند (سه پسر و دو دختر)، ۱۰ نوه و شش نتیجه بود. چند هفته قبل از مرگ عاشقانه این زن و شوهر، الکساندر به خاطر شکستگی لگن در بستر بیماری افتاد و جنت که طاقت بیمار دیدن شوهرش را نداشت، بلافاصله بیمار شد. بیمارستان محلی که بستری شدن این زوج را لازم می دید، ترتیب بستری شدن شان را در یک اتاق و در کنار یکدیگر داد و از آنجایی که کهولت سن الکساندر امکان درمان شدنش را به متخصصان نمی داد، این زوج در کنار هم تحت مراقبت های ویژه قرار گرفتند.

 

منو با خودت ببر

 

زمانی که الکساندر از دنیا رفت، جنت او را در آغوش گرفت و گفت: «منتظرم بمان! به زودی من هم کنارت خواهم بود.» اما حرف جنت، یک ادعای بی اساس نبود؛او خیلی زود قولش را عملی کرد و هنوز یک روز نگذشته بود که در کنار همسرش جان باخت. ایمی، دختر این زوج عاشق می گوید از زمانی که به یاد می آورد، قلب مادر و پدرش مثل یک قلب می تپید.

 

وقتی قلب می شکند

 

الکساندر و جنت تنها زوجی نیستند که طاقت دوری از هم را نداشته اند. مرگ زن و شوهر ها به فاصله کمی بعد از هم موضوع جدیدی نیست. اما تاکنون هیچ پژوهش جامعی در مورد دلیل این اتفاق نشده و موضوع به روش علمی بررسی نشده است. البته این مرگ بی فاصله تنها برای زن و شوهرها اتفاق نمی افتد؛مادر و فرزند، خواهر و برادر و افراد دیگری که از نظر عاطفی وابستگی زیادی به هم دارند هم در معرض این خطر هستند.

 

یکی از دلایلی که نظریه پردازان در مورد چنین مرگ هایی مطرح می کنند، دچار شدن به «سندرم قلب شکسته» است. سندرم قلب شکسته در اثر یک شکست عاطفی بزرگ یا فشار احساسی شدید فرد را درگیر می کند و خطر جان باختن فرد به دلیل عارضه های بی سابقه قلبی را ایجاد می کند.

 

یک دفعه می میرند

 

کسی که سندرم قلب شکسته را تجربه می کند، پیش از شکست عاطفی اش، سابقه تنگی عروق، بیماری های قلبی یا انسداد عروق قلب را نداشته و بدون هیچ سابقه قبلی، ناگهان به خاطر عارضه قلبی جانش را از دست می دهد.

 

بخشی از این اتفاق مربوط به این است که یک سری مواد شیمیایی در بدن باعث انقباض و گرفتگی عروق می شوند و چنین بحران های عاطفی می تواند تعادل آنها را در بدن از بین ببرد. همین نوساناتی که در میزان این مواد شیمیایی ایجاد می شود، می تواند خطر سکته و مرگ ناگهانی را بالا ببرد و بدون هیچ سابقه پزشکی، جان فرد را بگیرد. البته دچار شدن به این سندرم با چنین علایم و در چنین شرایطی را پژوهشگران در بررسی های آزمایشگاهی ثابت نکرده اند و تنها گمانه زنی هایی از سوی آنها در این مورد وجود دارد ؛به همین دلیل دارویی برای درمان یا پیشگیری از آن ساخته نشده است.

 

سندرم قلب شکسته چیست؟

 

بررسی های پژوهشگران انگلیسی نشان می دهد، بین یک تا دو درصد افرادی که دچار حمله قلبی می شوند، درحقیقت به سندرم قلب شکسته مبتلا شده اند. این پدیده نخستین بار در سال ۱۹۹۱ توسط پزشکان ژاپنی شناسایی و نام «تاکوتسوکاردیومیوپاتی» روی آن گذاشته شد. به نظر می رسد افزایش ناگهانی سطح هورمون های استرس مانند آدرنالین و انقباض و انبساط هایی که در عروق قلب رخ می دهد، ممکن است به طور موقت به قلب آسیب بزند و به محض روبه رو شدن با یک رویداد ناراحت کننده، خطر دچار شدن به عارضه های قلبی را بیشتر کند.

 

افرادی که به این سندرم دچار می شوند، قبل از مواجه شدن با رویداد مورد نظر، سابقه هیچ گونه بیماری قلبی در کارنامه پزشکی شان درج نشده بوده و گرچه بسیاری از افرادی که تجربه این سندرم را دارند به سرعت بهبود می یابند، اما در مواردی هم ابتلا به سندرم قلب شکسته می تواند باعث مرگ فرد شود. محققانی که این موضوع را مطرح کرده اند، می گویند زنان بیشتر از مردان دچار این سندرم می شوند و نزدیک به ۹ مورد از ۱۰ موردی که به این سندرم دچار شده اند، زن بوده اند. از نظر محققان ، تعداد زنان بالای ۵۰ سال در میان کسانی که دچار سندرم قلب شکسته شده اند بیشتر از خانم های جوان است و همین موضوع می تواند این فرضیه را که جنت به خاطر شکستن قلبش در چنین زمان کوتاهی جان خود را از دست داده ، تقویت کند.

 

جایی میان مرگ و زندگی

 

گذشته از خطری که سندرم قلب شکسته برای افرادی مثل الکساندر و جنت ایجاد می کند، در بسیاری از موارد می بینیم که افراد نه به شکل ناگهانی و یک شبه، بلکه در فاصله زمانی کوتاهی از فوت شریک زندگی یا عزیزشان جان خود را از دست می دهند. زنی که شش ماه بعد از فوت همسرش سرطان می گیرد، مردی که تا اولین سالگرد فوت همسرش هم زنده نمی ماند و کودکی که بعد از دست دادن مادرش هر روز بیمار تر و ضعیف تر می شود، همه نمونه هایی از این اتفاق هستند. واقعیت این است که تعادل ترشح هورمون هایی که در بدن همه ما وجود دارند، بعد از دچار شدن به غمی بزرگ بر هم می خورد و همین عامل، خطر دچار شدن به بیماری های مختلف که می توانند کشنده باشند را هم بالا می برد.

 

هیچ کس مواظب شان نیست

 

بخش دیگری از این واقعیت به سن بالای افرادی که در این موقعیت سخت قرار می گیرند، برمی گردد. وقتی زن و شوهری بعد از ده ها سال زندگی مشترک و در سال های پیری همدیگر را از دست می دهند، انگیزه و توان شان برای مراقبت از خود کم می شود. اغلب این افراد به خاطر سن بالا با بیماری هایی مثل فشار خون، مشکلات قلبی، پوکی استخوان و. . . دست و پنجه نرم می کنند و وقتی شریک زندگی شان را از دست می دهند، با رسیدگی کمتر به سلامت خود، خطر تشدید بیماری و بحران ساز شدنش را بیشتر می کنند. زنی که پیش از این همسرش او را برای چکاپ ها به مطب پزشک می برده یا مردی که زنش به او یادآوری می کرده چه زمانی باید داروهایش را بخورد، بعد از فوت همسرش کمتر به سلامت خود رسیدگی می کند و خطر مرگ او را بیشتر از قبل تهدید می کند.

 

جانی برای افسرده ها باقی نمی ماند

 

دوران سوگواری برای اغلب این افراد با افسردگی شدید همراه می شود و این افسردگی شدید وقتی مهار نشود، می تواند تغییرات شیمیایی مهم و مخربی در بدن ایجاد کند. خطرهایی که افسردگی برای سلامت جسم دارد، بارها در بررسی های مختلف ثابت شده و محققان بر این باورند که افسردگی خودش می تواند بیماری های مختلفی ایجاد کند. برای مثال افسردگی ریسک سکته قلبی را بالا می برد یا می تواند عاملی مستعدکننده برای ابتلا به سرطان های مختلف باشد. افراد افسرده سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و بدن شان در مبارزه با بیماری های سالخوردگی ناتوان تر است؛به همین دلیل سالخوردگانی که با مرگ همسرشان انگیزه شاد بودن و مبارزه با افسردگی شان را از دست می دهند، بیشتر در معرض دچار شدن به این بیماری ها یا مرگ به خاطر تشدید آنها قرار می گیرند.

ارسال نظر