آیا تکنولوژی تنهاترمان کرده است؟

آیا تکنولوژی تنهاترمان کرده است؟
طی چند دهه گذشته، تنهایی به اتفاقی متداول تبدیل شده است و یک دلیل آن هم پیشرفت‌های اخیر تکنولوژی به نظر می‌رسد.
درنتیجه این پیشرفت‌ها، انسان‌ها به طور متوسط در معرض تعداد زیادی انسان‌های دیگر قرار می‌گیرند. اما برخلاف گذشته که این ارتباطات به صورت رودررو بود، در جامعه امروز اکثر این ارتباطات از طریق صفحه تلویزیون، کامپیوتر یا تلفن‌همراه صورت می‌گیرد.

در این مقاله به این می‌پردازیم که این نوع کورکورانه از ارتباط یکی از دلایل اصلی احساس تنهایی انسان‌، باوجود شلوغ بودن دورشان از آدم‌های مختلف است.

اهمیت روابط انسانی

انسان‌ها به طور ژنتیکی از روابط معنادار با انسان‌های واقعی ارضا می‌شوند و درنتیجه از طریق این روابط فواید بسیاری به دست می‌آورند.

بعنوان مثال، نوزادانی که بیشتر بغل می‌شوند، با بالا رفتن سن، رشد عضلانی بهتری داشته و سالم‌تر از بچه‌هایی خواهند بود که تماس فیزیکی کمی با آنها برقرار می‌شود.


 

 

نمونه دیگر را در کسانی می‌توانیم ببینیم که دوستان زیادی دور و اطراف خود دارند. این افراد معمولاً شادتر و سالم‌تر هستند و بیشتر از افراد تنها عمر می‌کنند.

دلیل این فواید ذهنی و فیزیکی هرچه که باشد، واقعیت این است که رابطه انسانی واقعی چیزی است که موجب تکامل ما می‌شود و بدون آن بدن و زندگی ما کم‌کم رو به نابودی می‌رود.

نزدیکتر به هم اما دورتر

بااینکه تکنولوژی ارتباط جهانی را میسر کرده است اما به طور متناقضی روابط انسانی را کاهش داده است. نمونه خوب آن را می‌توانیم در یک خانواده متوسط ببینیم.

درگذشته خانواده‌ها کنار هم می‌نشستند، شام می‌خوردند و حرف می‌زدند اما امروز معمولاً پشت تلویزیون می‌نشینند و بدون اینکه کلمه‌ای با هم رد و بدل کنند، غذایشان را می‌خورند.


 

 

اگر هم حرف بزنند معمولاً درمورد چیز مهمی نیست چون هیچکس دلش نمی‌خواهد حواسش از برنامه‌ای که مشغول تماشای آن است، پرت شود.

تازه این برای زمانی است که خوش‌شانس باشید، در اکثر موارد همدیگر را با یک «هیس!» ساکت می‌کنند. خیلی از خانواده‌ها هم که اصلاً کنار هم نمی‌نشینند، زیرا غذاهای فوری به این معنی است که می‌توانند هر جا که باشند و هر زمانی که خواستند غذایشان را بخورند.

متاسفانه، این تنهایی خودخواسته فقط به زمان شام محدود نمی‌شود، زیرا بعد از شام هر کدام از اعضای خانواده به راه خود می‌رود.

معمولاً یا دوباره به سمت تلویزیون برمی‌گردند، یا سراغ اینترنت می‌روند، یا مشغول یک بازی کامپیوتری می‌شوند، به موسیقی گوش می‌دهند یا با تلفن‌همراهشان مشغول می‌شوند.


 

 

نتیجه این حباب تکنولوژی این است که مردم ارتباط رودرروی کمتری پیدا کرده و ارتباطات آنها معمولاً غیرحضوری از طریق وسایلی مثل کامپیوتر و تلفن می‌شود.

خستگی زندگی مجازی

باوجود این واقعیت که تکنولوژی امروز به ما این امکان را می‌دهد که با آدمهای مختلف در سراسر جهان ارتباط برقرار کنید اما در واقعیت هر چه تعداد دوست هم که در شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک داشته باشید، همه آنها به یک نتیجه می‌رسند؛ حبابی تکنولوژیکی که شما را از روابط انسانی واقعی جدا می‌کند.

وقتی از آدم‌های دیگر جدا شوید، احساس تنهایی خواهید کرد زیرا این دوستان مجازی نمی‌توانند به طور کافی نیازهای شما را در طولانی مدت برآورده کنند.


 



دلیل این عدم رضایت این است که افراد از تکنولوژی به عنوان راهی برای پرت کردن حواس خودشان از احساساتشان استفاده می‌کنند.

این باعث می‌شود در کوتاه مدت احساس شادی کنند اما در آخر این وسیله موجب خستگی آنها می‌شود زیرا نیازهای واقعی آنها را به طور کافی برآورده نمی‌کند.

بعنوان مثال، تصور کنید کسی احساس تنهایی می‌کند اما به جای اینکه به ندای احساسش گوش دهد، حواس خود را از تنهایی‌اش با چت کردن آنلاین پرت می‌کند.

برای همان لحظه ممکن است فرد تصور کند نیازش برطرف شده است زیرا چت کردن با دوستان اینترنتی‌اش احساس تنهایی او را از بین می‌برد.



 


 اما با گذشت زمان، همین فرد شدیداً از این وضعیت خسته می‌شود زیرا هر چقدر هم که با دوستانش چت کند، آنها نمی‌توانند نیازهای اصلی و اساسی او را برآورده کنند؛ نیاز او به یک رابطه واقعی با تماس انسانی واقعی.

هر چه زمان طولانی‌تری احساس تنهایی خود را نادیده بگیرد، دردناک‌تر خواهد شد و هرچه میل او به استفاده از آن وسیله منحرف‌کننده حواس بیشتر می‌شود. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، فرد کم‌کم دچار افسردگی خواهد شد.


 


اگر تابحال آنلاین با کسی چت کرده باشید و بعد دوست داشته باشید با او ملاقات کنید، این همان احساس خستگی است که توصیف کردیم. زیرا چت کردن دیگر نیاز شما را برآورده نمی‌کند.
 
نمونه دیگر که نشان می‌دهد چطور روابط مجازی نمی‌توانند برطرف‌کننده نیازهای ما باشند را می‌توانید در قرارملاقات‌های اینترنتی ببینید. برای اکثر افراد مدتی آشنایی اینترنتی جالب به نظر می‌رسد اما در آخر این نوع رابطه برایشان راضی‌کننده نیست.

به همین دلیل است که روابط اینترنتی معمولاً به ملاقات از نزدیک منجر می‌شود زیرا ارتباط از نزدیک تنها راه برطرف کردن این نیاز است.

تاثیر تکنولوژی بر روابط اجتماعی

وقتی ارتباطی مجازی یا تلفنی برقرار می‌کنید، ارتباطتان بسیار محدودتر از ارتباط از نزدیک خواهد بود. بعنوان مثال، در حرف زدن آنلاین با کسی، استفاده از زبان بدن، لحن صدا و تماس چشمی وجود ندارد.

درنتیجه این، هرچه ارتباط رودررو کمتری با دیگران داشته باشید، مهارت‌های ارتباطی‌تان ضعیف‌تر می‌شود. تاثیر ضعیف بودن این مهارت‌ها، ایجاد روابط معنادار و طولانی‌مدت در دنیای واقعی را برای فرد دشوار می‌کند.


 

 

بعنوان مثال، بیان کلامی پیام برای فرد مشکل می‌شود، دیگر حرف‌های دیگران را درک نمی‌کند و نخواهد توانست اشارات غیرکلامی آنها را دریابد.

تصور می‌کنید این خیلی دور از دسترس است؟ اینطور نیست، چون کسانی هستند که در گفتگوهای واقعی هم از الفاظ اختصاری اینترنتی مثل (LOL - خنده با صدای بلند) استفاده می‌کنند.

البته اگر با کسی صحبت می‌کنید که معنای این را می‌داند مشکلی نیست اما اگر اینطور نباشد، این یعنی به زبانی متفاوت صحبت می‌کنید زیرا آنها نخواهند توانست حرف شما را بفهمند.


 



با اینکه این نمونه‌ای کوچک و غیرمتداول بود اما نشان می‌دهد چطور ارتباط کورکورانه می‌تواند به ارتباط انسانی نزدیک در دنیای واقعی کشیده شود.

آینده‌ای تنها؟

اگر روند ارتباطات کور را بسوی آینده طرح ریزی کنیم و فرض کنیم که این روند ادامه پیدا کند، در 20 30 سال آینده به سمت چه نوع جامعه ای پیش خواهیم رفت؟


 

 

اگر نسل جدید بچه‌ها بیشتر زمان خود را به تماشای تلویزیون و بازی‌های کامپیوتری می‌گذرانند، چطور می‌توانند در آینده که بزرگتر شدند ارتباط درست برقرار کنند؟

و اگر نتوانند ارتباط درست برقرار کنند، چطور می‌توانند با انسان‌ها روابط معنادار و طولانی‌مدت داشته باشند؟ آیا خواهند توانست جنس مخالف را به سمت خودشان بکشانند؟ و اگر اینطور باشد، چنین روابطی چه مدت طول خواهند کشید؟

بااینکه این هشداردهنده به نظر می‌رسد اما علائم هشدار همه طرف ما وجود دارد و انسان‌های بیشتری درنتیجه آن تنها می‌شوند.


 



 

تنها راه غلبه بر این تنهایی و جلوگیری از تنها شدن در آینده این است که دست از نادیده گرفتن احساساتتان بردارید.

درمقابل، یاد بگیرید به پیام‌هایی که احساساتتان برایتان می‌فرستند، گوش دهید و به طور مناسب به آنها پاسخ دهید. این چیزی است که در انتهای مقاله به آن خواهیم پرداخت.

تکنولوژی بد نیست

قبل از اینکه به این برسیم که چطور با تنهایی مقابله کنید، می‌خواهیم روشن کنیم که تکنولوژی به خودی خود چیز بدی نیست. تکنولوژی خنثی است. اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم خوب یا بد بودن آن را تعیین می‌کند.


 



من به شخصه تصور نمی‌کنم که با تلفن حرف زدن، چت کردن آنلاین و اشکال دیگر روابط مجازی بد باشد. این مقاله قصد ندارد این فعالیت‌ها را محکوم کند بلکه نکته‌ای که قصد داریم به آن اشاره کنیم خطرات احتمالی این فعالیت‌هاست، چه برای شما و چه برای جامعه به طور کل.

ارتباط مجازی گاه‌به‌گاه در حد تعادل مشکلی ندارد.

اما اگر تکنولوژی بعنوان یک منحرف‌کننده حواس استفاده شود و به شکل عمده ارتباطات شما تبدیل شود، آنوقت سلامت ذهنی و جسمی شما به اضافه زندگی اجتماعی‌تان شدیداً تاثیر خواهد گرفت.

بنابراین تا زمانیکه بیشتر روز خود را صرف ارتباط نزدیک با آدم‌ها می‌کنید، احتمال اینکه نتوانید ارتباط معنادار و طولانی‌مدتی بسازید بسیار کم خواهد بود.


 



 

اما اگر بیشتر وقت خود را به ارتباط مجازی با آدمها اختصاص دهید، باید مراقب باشید که در آینده ممکن است حسابی تنها شوید. چرا؟ زیرا مهارت‌های اجتماعی لازم برای داشتن ارتباطات درست با دیگران را از دست خواهید داد.


 



 

چیزی که شدیداً نگران کننده است، بالا رفتن تعداد کسانی است که ترجیح می‌دهند زمان خود را به صورت آنلاین بگذرانند تا اینکه در دنیای واقعی ارتباط برقرار کنند.

اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، که به نظر می‌رسد همینطور هم خواهد بود، به نقطه عطفی در جامعه خواهیم رسید که ارتباط از نزدیک چیزی مربوط به گذشته دور خواهد شد.

اگر انسان‌ها با همدیگر رابطه برقرار نکنند، آنوقت آدم‌های کمتری همدیگر را ملاقات کرده، عاشق شده و بچه‌دار می‌شوند. در نهایت، این موجب پایین آمدن قابل‌توجه جمعیت جهان می‌شود.

بااینکه در حال حاضر این مشکل بیشتر مربوط به کشورهای توسعه‌یافته است که می‌توانند انواع و اقسام تکنولوژی را برای مردم خود فراهم کنند اما هرچه این تکنولوژی‌ها پیشرفته‌تر شوند، خطرات آن بیشتر خواهد شد.

مقابله با تنهایی


 





از راهبردهای زیر برای درک و واکنش بهتر به تنهایی‌تان استفاده کنید:

۱) احساستان را تشخیص دهید. تنهایی درنتیجه نداشتن رابطه معنادار در زندگی ایجاد می‌شود. ممکن است به این دلیل تنها باشید که دوستان زیادی ندارید یا احساس تنهایی می‌کنید چون عشقی در زندگی ندارید.

۲) معنای آن را به خاطر آورید. تنهایی به شما می‌گوید که باید کسی را پیدا کنید که نگرانتان باشد.

۳) تصمیم بگیرید چرا احساس تنهایی می‌کنید. دلیل اینکه دوستان زیاد یا عشقی در زندگی‌تان ندارید چیست؟ آیا به این دلیل که بیشتر وقت خود را آنلاین می‌گذرانید نمی‌توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید؟ آیا این فعالیت‌ها جلو شما را برای ملاقات آدمها از نزدیک و پیدا کردن دوستان جدید می‌گیرد؟

۴) برای تغییر احساستان چیزی پیدا کنید. اگر می‌خواهید دوستانی تازه پیدا کنید، باید برای آن تلاش کنید. این یعنی تا می‌توانید با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید و با آنهایی که دوست دارید روابطی صمیمی و نزدیک بسازید و فعالیت‌هایی که از آن لذت می‌برید را در کنار هم انجام دهید. به طور کلی هرچه ارتباطتان با دیگران کمتر باشد، احساس تنهایی بیشتری خواهید کرد.

چکیده

تنهایی یکی از محصولات تکیه بیش از حد بر تکنولوژی است که خود بعنوان راهی برای مشکلی که ایجاد کرده استفاده می‌شود.

هرچه زمان بیشتری را صرف ساختن روابط مجازی کنید، یا تنهایی خودتان را با سرگرمی‌های مختلف پر کنید، ایجاد ارتباطات معنادار واقعی برایتان دشوارتر خواهد شد.

این ناتوانی برای ایجاد رابطه به احساس دردناک تنهایی به اضافه اعتیاد به وسایل منحرف‌کننده حواس (تکنولوژی)، خستگی و کلافگی ود ر نهایت افسردگی ختم خواهد شد.
 
ارسال نظر