وقتی بچه ها با ازدواج بزرگترها مخالفند

وقتی بچه ها با ازدواج بزرگترها مخالفند
ازدواج مجدد بعد از جدایی یا فوت همسر اتفاق می افتد. این افراد تجربه یک رابطه زناشویی مشترک و گاهی نیز فرزندی را با خود همراه دارند.

ازدواج مجدد حق طبیعی و شرعی همه مردها یا زن هاست اما در این مواقع موانعی وجود دارد که اگر به موقع و با درایت بررسی نشوند، می تواند خیلی مشکل ساز شود و زندگی را بر کام اهالی منزل تلخ کند و حتی باعث فروپاشی زندگی جدید نیز شود.

 

اگر زن و مردی به هر دلیلی از زوج خود جدا شده اند و هیچ یک از دو طرف فرزندی هم ندارند، تقریبا می توان گفت مشکل چندانی وجود ندارد ولی اگر یکی از طرفین یا هر دو طرف فرزند یا فرزندانی داشته باشند، ازدواج آنها موانعی دارد که باید قبل از رفتن زیر یک سقف حل و فصل شود.

 

۱ تهدید نظام خانواده

 

وقتی یکی از اعضای خانواده به واسطه طلاق یا فوت از خانواده حذف می شود؛ والد باقیمانده تلاش می کند تا به هر طریق شده به نظام و ثباتی که متفاوت تر از قبل است دسترسی پیدا کند. پس خانواده تک والدی شده، روش دیگری را در پیش می گیرد تا امور زندگی را در دست بگیرد و راه را ادامه دهد. نظام نوین شکل گرفته به تدریج با یک والد قوام پیدا می کند اما وقتی موضوع ازدواج مجدد پیش می آید این نظام دوباره با تهدید مواجه می شود؛ یعنی با ورود فرد دیگر به خانه قرار است نظام شکل گرفته دوباره تغییر کند. این تغییر مانند یک بی ثباتی و تهدید برای زندگی است و طبیعی است که در مقابل تهدید جدید اعضای خانواده موضع گیری کنند و مخالفت هایی آغاز شود.

 

۲ تغییر نظام قدرت

 

از جمله چالش هایی که خانواده با آن روبرو است تغییر قدرت است که باید متوازن شود. قبل از ازدواج زوجین، قدرت کاملا در اختیار یک والد بود همه دستورها از طرف او صادر می شد و اختیار و ابتکار عمل به عهده او بود ولی وقتی والد دیگری، ناپدری یا نامادری اضافه می شود که در جایگاه پدرخوانده یا مادرخوانده قرار می گیرد به همان میزان هم اختیار و قدرت می خواهد تا بتواند در تصمیم گیری و امور خانه مشارکت کند. تصمیم گیری فرد تازه وارد در امور خانواده همیشه اوایل شروع زندگی جدید مشکل ساز است تا اینکه کمی زمان بگذرد و خانواده او را بپذیرند. بنابراین افرادی که می خواهند وارد چنین زندگی ای شوند نباید برای شکل دادن نظام واحد خیلی غجله کنند و قبل از شروع زندگی مشترک با حوصله، گفت و گو و احترام به حق و حقوق یکدیگر به سوی یک نظام مشترک حرکت کنند.

 

۳ مخالفت فرزندان

 

هرچقدر فرزندان دو طرف، سن بالاتری داشته باشند (دوران جوانی را سپری کرده باشند) ازدواج مجدد آسان تر خواهد بود چون آنها از روی عقل و منطق فکر می کنند و با موضوع کنار می آیند.

 

هرچه سن فرزندان پایین تر باشد مخالفت ها بیشتر است به خصوص نوجوانان در این موارد مشکلات و موانع زیادی را سر راه پدر یا مادر قرار می دهند. در کودکان نیز واکنش شدیدی در قبال ازدواج پدر یا مادر دیده می شود ولی این واکنش ها معمولا موقتی و کوتاه مدت است. کودکان زودتر از نوجوانان خود را با سیستم جدید وفق می دهند. البته رفتار درست والدین را نباید از نظر دور داشت و والدین باید خیلی با درایت و احتیاط عمل کنند.

 

۴ دعوای فرزندان

 

وقتی فقط یکی از زوجین فرزند دارد ازدواج آسان تر است. ولی وقتی هر دو زوج فرزند می آورند وضعیت سخت تر می شود، چون ممکن است هرکدام از زوجین، فرزندپروری خاص خود را داشته باشد و آزادی و قدرتی که به فرزندان می دهد متفاوت باشد. فرزندان نیز همچنان تعامل و ارتباط با بستگان قبلی را دارند که این موضوع نیز زندگی را پیچیده تر می کند. بنابراین اگر هر دو زوج صاحب فرزند هستند، حتما باید قبل از ازدواج در بسیاری از مسائل به توافق برسند.

 

متاسفانه گاهی مرد و زن روی موضوع به این مهمی وقت نمی گذارند و در مدت کوتاهی به این نتیجه می رسند که چون ما همدیگر را دوست داریم دیگر مشکلی وجود ندارد و می توان بقیه مسایل را حل کرد اما قبل از ازدواج باید با فرزندان آشنا شد و زمانی را با آنها گذراند.

 

۵ بازتعریف نقش والد فرزندی

 

حتی اگر والدی صاحب فرزند نیست. باید نقش و جایگاه پدرخوانده یا مادرخوانده را بداند. گاهی فرد تصور روشنی از پدر یا مادرخواندگی ندارد و فقط به عنوان همسر وارد زندگی مشترک می شود. در چنین زندگی ای نمی توان فقط نقش همسری ایفا کرد، اگر آمادگی برای حضور عضو جدیدی که نیاز به مراقبت دارد، وجود نداشته باشد تنش ایجاد می شود چون والد سرپرست فرزند، انتظار کمک در امور فرزندپروری را خواهدداشت. این موضوع می تواند رابطه بین زوجین را مخدوش کند.

ارسال نظر