همسر نازیبای من
دختری متین و با شخصیت بود. ارتباطات بیهوده برقرار نمی کرد، پرسه های بی مورد نمی زد و بیشتر درگیر درس و کلاسهایش بود. یک ماه بعد، تصمیم گرفتم مسأله را با خانواده در میان بگذارم. این کار را کردم. خانواده ام استقبال کردند و قرار شد اقدامات رسمی صورت گیرد. جلسات آشنایی برقرار شد و خیلی زود خانواده ها و ما دو نفر به توافق رسیدیم.
بعد از گذشت یک ماه از آشنایی طی یک مراسم ساده به عقد هم درآمدیم و دیگر محرم بودیم و راحت تر می توانستیم با هم صحبت کنیم و ارتباط داشته باشیم.مدتی از دوران عقدمان نگذشته بود که صدایی در ذهنم شروع به سخن گفتن کرد: این زن همانی نیست که من می خواستم...چهره اش را دوست ندارم.. ای کاش این قدر عجله نمی کردم و ...ابتدا توجهی به این صداها نمی کردم. اما هر چه بی توجه تر می شدم، گویی این نجوا بلند تر می شد. احساس می کردم راه برگشتی ندارم؛ چرا که هیچ دلیل قانع کننده ای برای رهایی از این وضعیت نداشتم. همه صفات یک زن خوب را همسر من داشت، خوش برخورد، مؤدب، متین و باوقار، خانواده دار و کدبانو و .. اما من چهره اش را دوست نداشتم.....
الان سه سال از ازدواج ما می گذرد و حتی فرزندی هم در راه داریم اما من هنوز با کابوس نارضایتی از چهره همسرم به سر می برم. فکر می کردم اگر عروسی کنیم، اگر مدتی از زندگی مان بگذرد اگر فرزند دار شویم و ... این کابوس از بین می رود اما متأسفانه نشد که نشد....
بی شک در ارتباطات اجتماعی زنان و مردان و در اولین ملاقاتهای داوطلبان ازدواج، علاوه بر آشنایی پیشین و شناخت حاصل از دیدارها و گفتگوهای نخستین درباره نظام باورها و ارزشهای یکدیگر، هیأت ظاهر نیز بسیار سهم قابل توجهی در ارزیابی و تصمیم گیری ها خواهد داشت. به کلام دیگر، چگونگی هیأت کلی ظاهر، از جمله جاذبه هایی است که می تواند نقش عمده ای در انتخابها داشته باشد. هر چند که عموما گفته می شود جاذبه های ظاهری امری گذراست و بعد از مدتی که از زندگی مشترک گذشت ظاهر طرفین برای یکدیگر عادی می شود اما این موضوع در مورد همگان صدق نمی کند. برای برخی از افراد (بالاخص مردان) زیبایی همسر امر واقعا مهمی است و همواره در طی زندگی زناشویی نیز توجه ویژه ای به این موضوع دارند لذا این دسته از افراد باید تلاش کنند که با فردی ازدواج کنند که واقعا از لحاظ ظاهر مورد پسند و رضایت کامل آنها باشد.
هر چند که عموما گفته می شود جاذبه های ظاهری امری گذراست و بعد از مدتی که از زندگی مشترک گذشت ظاهر طرفین برای یکدیگر عادی می شود اما این موضوع در مورد همگان صدق نمی کند.
البته منظور ما این نیست که سایر تناسبهای اخلاقی و اعتقادی و فرهنگی و .. همه تحت تأثیر جاذبه های ظاهری قرار گیرد اما ضمن اینکه باید به مسائل اعتقادی و اخلاقی و .. توجه کنند باید توجه ویژه ای به مسأله ظاهر همسر آینده شان داشته باشند. به همین دلیل است که عمدتا مشاوران توصیه می کنند در جلسات آشنایی، توجه ویژه ای به ظاهر طرف مقابل گردد و مثلا تنها به گفته ها اکتفا نکرد و همچنین آقایان در جلسات خواستگاری دقت بسیاری به ظاهر و شرایط جسمانی خانم داشته باشند و خانمها نیز در طی این جلسات از آرایشهای غلیظ استفاده نکنند و یا آن قدر چهره خود را نپوشانند که امکان برانداز ظاهر دختر خانم وجود نداشته باشد. این امر حتی در اسلام نیز توصیه شده است و بیانگر واقع گرایی اسلامی است و حکایت از آن دارد که فرد به هنگام انتخاب همسر باید از ویژگی های کلی جسمانی او مطلع گردد و در صورت پسند آن ویژگی ها مبادرت به انتخاب نماید. در صورت محقق شدن چنین امری است که دیگر عذر و بهانه ای باقی نمی ماند و مشکلاتی مانند آنچه در ابتدای این یادداشت عنوان کردیم، ایجاد نمی گردد.
● حال مردانی که از ظاهر همسر خود راضی نیستند باید چه کنند؟
در مورد چنین مردانی(مانند موردی که در ابتدای مقاله عنوان گردید) ابتدا توصیه می شود که این سؤال را از خود بپرسند که" تصمیم من در مورد ادامه زندگی با این زن چیست؟"
در بسیاری از موارد عدم رضایت مرد از ظاهر همسر باعث بهانه جویی های مکرر و بداخلاقی و بدرفتاری در منزل می گردد. این نوع رفتارهای وی گاه همسر را درمانده و دچار استیصال می کند چون کاملا مشخص است که این رفتارها تنها بهانه گیری است و پوششی بر یک مشکل و ناراحتی دیگر است که زن نمی تواند آن را کشف کند.
ادامه پیدا کردن این وضعیت مخل احساس خوش بختی و مانع ادامه زندگی موفق است. از طرف دیگر مسلما اکثر مردانی که دچار این مشکل هستند، از بیان مستقیم این موضوع(عدم رضایت از ظاهر) به همسرشان خودداری می کنند. لذا پیشنهاد می شود که در اولین گام حتما زوجین مراجعه حضوری نزد مشاور خانواده داشته باشند. بسیاری از اوقات بی توجهی زن به پوشش ظاهر باعث بی میلی و نارضایتی مرد می گردد که مسلما مطرح کردن اهمیت موضوع برای خانم، تا حدودی مشکل افول می یابد.
یکی از علل رایج دیگر برای عدم رضایت مرد از ظاهر همسر، رواج بی بند و باری در جامعه است. مسلما رواج بی بند و باری میان برخی زنان جامعه و بی توجهی با شأن و شئونات اسلامی در برخی از مردان(به خصوص آنها که در کنترل نگاه ضعیف بوده و یا پایه های اعتقادی قوی ندارند) تأثیرات مخربی به جای گذاشته و موجب مقایسه دائمی میان همسرشان و این زنان می گردد. اتخاذ همین نوع رفتارهای غیر اخلاقی باعث ایجاد دلزدگی در برخی از مردان می گردد. توجه بیشتر به اصول اعتقادی و اخلاقی و کنترل نگاه و از دگر سو کاهش مراودات با زنان بی بند و بار و بدحجاب باعث کاهش چنین مقایسه ها و آسیبهایی می گردد.
و در نهایت برخی از مردان دارای شخصیت وسواسی هستند، که یا در انتخاب همسر دچار مشکل می شوند و دائما تصور می کنند که بهتر از این فرد و زیباتر از وی وجود دارد و لذا دائما به دنبال فردی زیباتر هستند و یا در صورت انتخاب نیز با افکاری مشابه افکار فردی که در ابتدای مقاله شرح دادیم، مواجه می شوند. لذا در مورد این دسته از افراد قطعا باید کاری کرد که فرد برای درمان اقدام نماید و با بهره گرفتن از روان درمانی قادر شود بر مشکل خویش فایق آمده و یا از شدت وسواس او کم شود و بدین ترتیب میزان رضایت زوجین از زندگی بیشتر شده و کانون خانواده گرمتر و گرمتر شود.