برای رسیدن به آن لازم است تا کمی ناشنوا بشویم

برای رسیدن به آن لازم است تا کمی ناشنوا بشویم
دو سال پیش به دعوت یکی از مراجعینم در مراسم ازدواج دختر خانم ایشان که به تازگی کار وکالت را نیز آغاز کرده بود، شرکت کردم.

حمیدایروانی متخصص صاحب سبک ازدواج و بهبود روابط ناشی از خیانت همسران در پایگاه اینترنتی درس زندگی دات کام نوشت: دو سال پیش به دعوت یکی از مراجعینم در مراسم ازدواج دختر خانم ایشان که به تازگی کار وکالت را نیز آغاز کرده بود، شرکت کردم.

در طی چند ماه گذشته مشاوره و راهنمایی قبل از ازدواج این زوج جوان را برای تشکیل یک زندگی موفق و پرنشاط برعهده داشتم و اکنون آنها از من برای شرکت در مراسم ازدواجشان دعوت کرده بودند. روز عروسی دختر جوان از من خواست تا توصیه ای به او بکنم که در زندگی برایش سودمند باشد. به او گفتم اگر می خواهی ازدواج موفقی داشته باشی و زندگی خوبی را تجربه کنی، کمی ناشنوا باش ، مطمئن باش با اینکار پاداش خوبی می گیری.”

 

دختر جوان گفت: ” من گیج شده ام، اگر ممکن است ، لطفاً کمی در مورد توصیه تان توضیح بدهید؟ “

 

به ایشان عرض کردم: ” گهگاه افراد سخنان نامعقول و نامهربانانه ای به زبان جاری می کنند. در آن زمان بهتر است کمی ناشنوا باشی، تا بر خودت مسلط شوی و با خشم به صبحتهای آنها پاسخ ندهی.

 

به عنوان مثال هر زمان که شما و همسرتان به خاطر چیزی که بر زبان می آورید از یکدیگر دلخور می شوید، چند نفس عمیق بکشید و خود را به ناشنوایی بزنید. با اینکار ناگهان خشمتان همچون باران بهاری آرام می گیرد.”

 

حمیدایروانی در ادامه افزوده است: امسال بطور اتفاقی آن خانم جوان را در پروازی که به سوی کیش داشتم، دیدم. ایشان می گفت: آقای ایروانی؛ من پیامی که پشت کلماتتان در آن توصیه بود را نه تنها در زندگی زناشویی با همسرم، بلکه در کار و ارتباطات خود با دیگران نیز بکار گرفته ام. من در جاهایی با استقبال سردی روبرو می شدم و یا به من اجازه انجام دادن کار خاصی را نمی دادند، چون زن بودم.

در طی این دو سال گذشته که از پرونده های زنانی که مورد اذیت و آزار شوهران خود قرارگرفته بودند، دفاع می کردم، کلمات نامعقول و نامهربانانه فراوانی از سوی شوهران آنها و مخالفین خود و بخصوص وکلای مرد شنیدم اما اندرز شما کمکم می کرد که آرام باقی بمانم و بر خشم و عصبانیت خود غلبه کنم.

 

در دادگاه خانواده هر روز من با قضات و سایر همکارانم اختلاف نظر پیدا می کنم. اگرچه من برای همه آنها احترام قائلم. اما گهگاه خودم را در آنجا تنها می یابم و آزرده خاطر می شوم . اما وقتی خشم بر وجودم غلبه می کند، با یادآوری اندرز شما، لبخند می زنم و آرام می شوم.

 

من حقیقتاً دریافته ام که خشم، غبطه، آزردگی و تأسف خوردن برای خود واکنشهای بی ثمری هستند که تنها وقتم را تلف می کنند و نیرویی را که می تواند صرف امور سازنده بشود، از من سلب می کنند.

 

آرامشی که از توصیه شما بدست آورده ام، باعث شده است تا با تمرکز و توان بیشتری به پرونده های موکلینم رسیدگی کنم و در بسیاری از آنها نیز پیروزی از آن من و موکلینم بوده است. اکنون در میان وکلای خانواده نامی برای خود دست و پا کرده ام. ضمن آنکه قضات دادگاهها احترام ویژه ای برای من قائلند، حال آنکه در ماههای اول کاری ام با مشکلات بسیاری روبرو بودم.

ارسال نظر