زودرنجی چه بلایی بر سر ما می آورد؟!
در هر ارتباطی 3 بخش وجود دارد:
1 – فرستنده پیام
2 – گیرنده پیام
3 – پیام
اگر در هر یک از این 3 بخش خدشه ای وارد شود ، معنی پیام به خوبی فهمیده نمی شود و ارتباط خراب می شود.
زودرنجی آفتی هست که گیرنده پیام را درگیر و مبتلا می سازد
اگر بخندی .......................................... فکر می کند مسخره اش می کنی
اگر ساکت شوی ...................................فکر می کند خودت را برایش گرفته ای.
اگر آرام صحبت کنی............................... فکر می کند تحویلش نمی گیری
اگر بلند صحبت کنی................................فکر می کند می خواهی او را تضعیف کنی
اگر با طنز و شیرین صحبت کنی................. فکر می کند به او متلک می اندازی
اگر در خواست هایش را انجام دهی.............فکر می کند می خواهی به او ترحم کنی
اگر درخواست هایش را رد کنی................. فکر میکنه آدم حسابش نمی کنی
اگر به او خوبی کنی................................فکر می کنه می خواهی خودت را بالا بگیری
اگر به او هدیه بدهی.............................. نگران میشود که چرا این کار را کردی
اگر به او نکته ای یاد دهی ....................... احساس می کند تحقیر شده است.
اگر به او توصیه ای بکنی.......................... فکر می کند می خواهی رئیس باشی
اگر به او زنگ بزنی................................. فکر می کند حتما به او کاری داری
اگر به او زنگ نزنی.................................. فکر می کنه فراموشش کرده ای
اگر موقع حرفهایش گریه کنی.................... با خود می گوید پس من باید خیلی بدبخت باشم
اگر موقع حرفهایش آرام باشی................... احساس می کند که درکش نمی کنی
یک فرد زوردنج مانند دزدگیری هست که حساسیتش زیادی بالاست و با وزیدن هر نسیمی آژیر می کشد.
هیچ نسیمی دزد نیست، این دزدگیر هست که باید حساسیتش کاهش پیدا کند.
فرد زودرنج به خاطر باورهای غیر منطقی و صرفاً احساسی که از رفتار دیگران دارد، اکثراً دیگران را بد می فهمد .
فرد زودرنج مثل گیرنده تلویزیونی هست که آنتن او خراب است و تصویر هر شبکه ای را ناواضح ، مبهم و درهم می گیرد.
فرد زودرنج مانند گیرنده ایست که پیامهای دیگران را اشتباه دریافت کرده یا تفسیر می کند.
مهمترین مشکلی که فرد زودرنج با آن درگیر هست انتظارات اشتباه ،باورهای غیر منطقی وخطاهای شناختی هست که باید برای رفع آن از روانشناسی بالینی کمک بگیرد.
فرد زودرنج مهارت های ارتباطی اش به خاطر مشکل در گیرندگی پیام ، دارای مشکل می شود و ارتباطاتش آسیب می بیند.
فرد زودرنج برای اینکه روشنی دنیا را به طور صحیح ببیند،نیاز هست عینک سیاه را از چشمان خود بردارد و گیرندگی خود را اصلاح کند. تا دنیا را زیباتر ببیند. و ارتباطش با دیگران صمیمی، گرم و اصلاح گردد.
بحث کنترل احساسات و هیجانات ناخوشایند ( حتی خوشایند)، یکی از مباحث پایه آرامش و خوشبختی و ارتباطات هست. و کنترل زودرنجی یکی از ارکان کنترل احساسات و هیجانات هست.
اینکه یاد بگیریم گمان خوب به دیگران و افکار و ذهن های آنها داشته باشیم.
ظریف بودن در این دنیا مساوی هست با شکننده بودن و بیمار روانی شدن.
و قدرت یعنی قوی بودن و کم رنجیدن و زود فراموش کردن حرفها و بدیهای دیگران.
و اینها با گفتن و شنیدن به دست نمی آید.
با تمرین و تمرین و تمرین. و تکرار و تکرار و تکرار.
بسان یک کودکی که می خواهد در بزرگسالی قهرمان کشتی جهان شود. باید روزها، ماهها و سالها تمرین و تمرین و تمرین کند و کم نیاورد و امیدش را از دست ندهد.
حساس بودن و زودرنج بودن و دلگیر شدن اصلا و ابداً هنر نیست. همانطور که رنجاندن و دل شکستن هنر نیست.
ما اکثرا در ارتباطات به نحوی درگیر زودرنجی هستیم.
یا خودمان زود رنجیم
یا در محیط های خود با افراد زودرنج مرتبط هستیم.
اینکه حداکثر انرژی خود را بگذاریم که زودرنج نباشیم. و همیچنین حداکثر انرژی خود را بگذاریم که مراعات افراد زودرنج را بکنیم، هر دو از کرامت انسانی هست. و ارتباط را شیرین و دلچسب می کند.