ناسازگاری از نوعِ زن و شوهرهای ایرانی

ناسازگاری از نوعِ زن و شوهرهای ایرانی
یکی از موانع مهم بهبود در ازدواج های ناموفق، تمایل زن و شوهر به این است که به شخصیت یکدیگر انواع و اقسام صفات منفی را نسبت می دهند (خودخواه، متکبر، ظالم، و...) و از کنار رفتارهای مثبت هم بی تفاوت می گذرند.

مدیریت خانواده ابعاد مختلفی دارد که مدیریت اقتصادی، سرپرستی و نظارت بر فرزندان، تصمیم گیری نسبت به ارتباطات خانوادگی و مواردی دیگر را دربرمی گیرد. قرآن کریم به صراحت از سرپرستی مردان بر زنان در امور خانوادگی سخن گفته و آن را با ویژگی تکوینی مردان مرتبط دانسته است. آموزه های متعدد روایی نیز با صراحت به مسئولیت های زن و مرد در این رابطه توجه کرده اند. مرد نمی تواند بار مدیریت خانواده را از دوش خود بردارد و آن را به زن واگذار کند. مرد علاوه بر آن که مسئول تأمین هزینه های خانواده است، مدیریت اقتصادی خانواده را هم برعهده دارد و زن با کاهش هزینه های اقتصادی می تواند همسر خویش را یاری دهد.

 

اگرچه گاهی سرپرستی مرد تا حد تأمین هزینه های زندگی و موضوع تمکین خاص، تقلیل می یابد؛ اما واقعیت این است که سرپرستی خانواده در حوزه های مختلف را دربر می گیرد. از این رو است که مرد سرپرستی و مدیریت امور فرزندان را نیز برعهده دارد و تصمیم گیری زن در مورد فرزندان، صرفا با اذن شوهر و به عنوان نماینده او است و به عنوان مثال، زن نمی تواند در اموال فرزندان بدون رضایت همسر تصرف کند. به زن توصیه شده است که کانون اقتدار خانواده را به رسمیت شناخته، شوهر خویش را تکریم کند و در غیرمعصیت خدا او را نافرمانی نکند. حتی اگر شوهر بدخلق هم باشد، زن نباید با گفتار و رفتارش او را آزرده و خشمگین نماید. بیشترین افرادی که برگردن مرد حق دارند والدین او و بیشترین کسی که بر گردن زن حق دارد همسر او است.

 

در مقابل مسئولیت هایی نیز بر دوش مرد قرار دارد که برخی از آنها ازجمله حقوق زن بر مرد است و برخی دیگر توصیه های اخلاقی و نشانه ای از کارآمدی مرد در خانواده است. مرد نمی تواند از تأمین هزینه های اقتصادی خانواده شانه خالی کند و تمام یا بخشی از آن را بر عهده همسر خود بگذارد. تأمین هزینه ها توسط زن در غیر از موارد ضروری، مطلوبیتی هم ندارد. وظیفه حمایت ناموسی از زن و گذشت از خطاهای وی برعهده مرد است، اکرام همسر، دلسوزی نسبت به او، تحمیل نکردن کارهای سنگین بر او، مدارا و خوش صحبتی با او ازجمله مواردی است که مرد به انجام آنها دعوت شده است.

 

عیب جویی

 

کسی که همسر خود را به بدجنسی و عیب جویی متهم می کند پیشاپیش راه منفی را برگزیده است. ممکن است همسر شما آدم متوقعی باشد، اما با صفت بستن به او امکان حل وفصل مسأله را منتفی می کنید. واقعیت این است که طرز برخورد زن و شوهر با مسائل به روابط موجود میان آنها بستگی دارد. اگر نسبت به رفتار ناخوشایند همسرتان واکنش ناخوشایند نشان دهید، او نیز به احتمال زیاد متقابلا در مقام تلافی با شما برخورد منفی خواهد کرد. در این شرایط، آنچه مسأله می شود رابطه ای است که میان شما وجود دارد.

 

در برخی مسائل اگر شخصیت زن و مرد مکمل یکدیگر باشد، مسأله ای بروز نمی کند.

 

یکی از موانع مهم بهبود در ازدواج های ناموفق، تمایل زن و شوهر به این است که به شخصیت یکدیگر انواع و اقسام صفات منفی را نسبت می دهند (خودخواه، متکبر، ظالم، و...) و از کنار رفتارهای مثبت هم بی تفاوت می گذرند.

 

نکته مهم این است که عادات، خصوصیات و حساسیت های اشخاص، آنها را آسیب پذیر می سازد و طرز تلقی های آنها اغلب مسأله ساز می شود. زنی که به خود مطمئن نیست و نمی داند تا چه اندازه مورد پذیرش دیگران قرار می گیرد، زنی که از ارزش ها و صلاحیت خود بی اطلاع است، تحت تأثیر طرز تلقی های غیرواقع بینانه خود را بیش از حد به دیگران می چسباند. شوهری که بی جهت می ترسد تحت سلطه قرار گیرد، با هر اقدامی که نشان از کنترل شدن و مورد سوءاستفاده قرار گرفتن داشته باشد، برخورد خصمانه می کند.

 

از آن گذشته، شخصیت های زن و شوهر عوامل تعیین کننده هستند. در برخی مسائل اگر شخصیت زن و مرد مکمل یکدیگر باشد، مسأله ای بروز نمی کند. یک مرد خودمختار، با یک زن ملایم می تواند به خوبی کنار بیاید. مشکل زمانی بروز می کند که خصوصیات زن و شوهر با هم مطابقت نمی کند، اما حتی در این مورد، مشکل در رابطه است و به ندرت می توان نقصی را به گردن خود یا شوهر انداخت. در این شرایط، تغییر یک طرف معادله، طرف دیگر را هم متحول می کند.

 

یکی از موانع مهم بهبود در ازدواج های ناموفق، تمایل زن و شوهر به این است که به شخصیت یکدیگر انواع و اقسام صفات منفی را نسبت می دهند و از کنار رفتارهای مثبت هم بی تفاوت می گذرند. وقتی همسر خود را به یک صفت منفی متهم می کنید، راه پیشرفت را روی حل مسائل خود می بندید. حمله به خصوصیات یکدیگر، با ایجاد ضدحمله، وضع را از آنچه هست بدتر می کند و در نتیجه، خصومت ابعاد وسیع تری می یابد.

 

مثلا، وقتی یکی دیگری را یک شلخته تمام عیار می نامد و او نیز همسر خود را لجوج خطاب می کند، امکان حل مسأله از همان آغاز منتفی می شود. با تبدیل این گله گذاری ها به مسائل قابل حل، می توانید اقداماتی برای حل وفصل آنها به عمل آورید. مثلا علی به عنوان شروع حرکت می توانست لباس های کثیف خود را به جای آن که روی صندلی یا کف اتاق بیندازد، در سطل مخصوص لباس های شستنی قرار دهد و مریم هم می توانست زمان مشخصی برای خوابیدن بچه ها در نظر بگیرد.

 

این رفتارهای ساده می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای روی شریک زندگی بر جای بگذارد. می توانید طرز تلقی ناامیدی را به امید مبدل سازید: «اگر بخواهد می تواند تغییر کند». یا «او آنقدرها هم لجوج نیست». بنابراین، اگر بتوانید مسائل ازدواج خود را قابل حل جلوه دهید، حتی تغییرات جزیی می تواند انگیزه ای برای بهبود روابط شما فراهم آورد.

 

عصبانیت و غرور

 

وقتی شما عصبانی هستید نه صدای دیگری را می شنوید و نه به چیز دیگری می اندیشید، پس اگر با عصبانیت همسرتان از کوره در رفتید، راه به جایی نخواهید برد. وقتی مشکلی پیش می آید قرار نیست تمام مشکلات گذشته زندگی خود از ابتدا تاکنون را دوباره مرور کنید، زیرا این کار جز تخریب رابطه میان شما و همسرتان نتیجه ای نخواهد داشت.

 

مشاوران خانواده معتقدند در بسیاری موارد ممکن است نظر شما مخالف عقیده همسرتان باشد. بپذیرید که هر کس حق دارد عقیده و فکر خود را داشته باشد.

 

نظر خود را بیان کنید اما نه به صورتی که انگار درحال نقد همسرتان هستید. اگر مخالف عقیده همسرتان هستید با آرامش نظرتان را بیان کنید. مهم نیست که چه کسی درست می گوید و چه کسی غلط، زیرا قرار نیست در زندگی مشترک هر وقت بحثی به وجود می آید یک طرف درنهایت برنده باشد و نفر دیگر بازنده.

 

تمام مشکلات گذشته زندگی خود از ابتدا تاکنون را دوباره مرور کنید، زیرا این کار جز تخریب رابطه میان شما و همسرتان نتیجه ای نخواهد داشت.

 

گاهی اوقات همسران فراموش می کنند که قرار نیست دایما به یکدیگر فرمان دهند. گاهی اوقات جملات دایما امری می شود. بد نیست که در خواسته هایمان از کلمه «لطفا» نیز استفاده کنیم، زیرا هیچ یک از ما از دیگری طلبکار نیستیم.

 

در ضمن از راه های گوناگون و از طریق کلامی نیز به همسرتان نشان دهید که او را دوست دارید و شیرینی و دوام این رابطه برای شما اهمیت دارد.

 

حتی وقتی از دست او دلخور هستید نیز کمی نرمی می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. با کمی تواضع و احترام به طرف مقابل موجب می شوید که او تمایل پیدا کند شما را نیز راضی نگه دارد.

 

البته غرور چیز بدی نیست اما در خانه و خانواده بهتر است کمی غرورتان را پایین بیاورید وگرنه به منزله مانعی برای طرف مقابل تلقی می شود که احساس می کند باید از روی آن بپرد و به عبارت دیگر حالت دفاعی و سرسختی او را افزایش می دهد.

تمام مشکلات گذشته زندگی خود از ابتدا تاکنون را دوباره مرور کنید، زیرا این کار جز تخریب رابطه میان شما و همسرتان نتیجه ای نخواهد داشت.

 

در ضمن از راه های گوناگون و از طریق کلامی نیز به همسرتان نشان دهید که او را دوست دارید و شیرینی و دوام این رابطه برای شما اهمیت دارد.

 

خود برتربینی

 

خانواده به عنوان زیربنای جامعه از جایگاه ویژه ای برخوردار است، زمانی که زن و مرد در زندگی مشترک، با آگاهی از خصوصیات جنس مخالف تصمیم به ازدواج بگیرند، قطع بر یقین زندگی زناشویی از دوام بیشتری برخوردار خواهد بود.

 

وقتی ازدواج فقط بر مبنای احساس و علاقه شکل گرفته شود و تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی، یکی از پیش زمینه های شکل گیری ناهنجاری در خانواده های تازه شکل گرفته، به شمار می رود.

 

آسیب ها و معضلات زناشویی موجب بروز پدیده «طلاق» می شود، اما به راستی تا چه حد برای رفع مشکلاتی که به طور طبیعی گریبانگیر زندگی زناشویی می شود، تلاش شده است؟!

 

طلاق موجب محروم شدن فرزندان از نعمت خانواده شده و این موضوع به جامعه نیز سرایت می کند، در نتیجه فرزندانی وارد اجتماع می شوند که کمبودهای زیادی در آنها وجود دارد، بیشترین آسیب و ضربه های روحی به فرزندان منتقل شده و این اختلافات به مرور زمان ریشه گیر می شود.

 

خانواده از جایگاه و اهمیت بسیار زیادی در جامعه برخوردار است که برقراری یک ارتباط سالم زناشویی، موجب کاهش مشکلات در این نهاد می شود. آسیب های اجتماعی که به واسطه امر طلاق به وجود می آید، نه تنها متوجه خانواده هاست، بلکه به جامعه نیز منتقل شده و به عنوان تهدید جدی برای نسل آینده به شمار می رود.

 

مواردی شامل نداشتن تفاهم، چشم و هم چشمی، تعصب و خودبرتربینی، عدم بلوغ اجتماعی و اقتصادی ازجمله مواردی است که در جامعه به وفور مشاهده می شود، اگر دختر و پسر قبل از تشکیل زندگی مشترک، سطح آگاهی خود را از این معضلات بالاببرند، قطع بر یقین شاهد رشد نهاد خانواده خواهیم بود.

 

خودبرتربینی به عنوان بزرگترین آفت زندگی مشترک، موجب بروز مشکلات زیادی در زندگی زناشویی می شود، فرد خود را از دیگران برتر دیده و این امر باعث سرکوفت زدن و زیر سوال بردن شخصیت زن و مرد خواهد شد.

 

گاهی زن و مرد بدون درنظر گرفتن جنبه های مثبت، دچار تشدید عوامل منفی در زندگی شده و باز هم طی مرور زمان امر طلاق نمایان می شود. امروزه گسترش انواع شبکه های اجتماعی و مجازی، بیشترین وقت جوانان و نوجوانان را به خود اختصاص داده است، اگر به عمق موضوع توجه کنیم، شاهد بروز دوستی های کاذب حتی برای زنان و مردان متأهل هستیم.

 

یکی از راهکارهای مهار اختلافات زناشویی، استفاده از مشاوره قبل از ازدواج است، این امور تحت تأثیر عواملی قرار دارند که به نوعی در پیشگیری اختلافات دخیل هستند.

 

اگر ازدواج را رعایت حقوق دوطرفه بدانیم و زندگی زناشویی را بر پایه تفاهم و اخلاق حسنه شکل دهیم، می توان با اطمینان کانون گرم خانواده را تشکیل داد.

راضیه زرگری

ارسال نظر