همسرتان دروغ میگوید؟
دیگر وقتش است که نظریات روانشناسان را وارد ماجرا کنیم. اینجا به شما کمک میکنیم رفتارهای فرد دروغگو را بشناسید و روشهایی هم برای کنار آمدن با دروغهایشان به شما پیشنهاد میکنیم.
تا بحال شده که احساس کنید همسرتان همه واقعیت را به شما نمیگوید؟ از دروغ بیلکلینتون که گفت «من با آن زن رابطهجنسی نداشتهام» تا قسم بردپیت و آنجلیناجولی که میگفتند هیچ برنامه غیرکاری سر فیلم آقا و خانم اسمیت نداشتهاند، افراد معروف زیادی هم در وارونه جلوه دادن واقعیت شناختهشده هستند. در یک نظرسنجی عمومی، ۹۶ درصد از امریکاییها اعتراف کردند که به نزدیکانشان دروغ میگویند. ولی شایانذکر است که ۵۰ درصد دروغها توسط ۵/۳ درصد از افراد گفته میشود.
در یک مقاله جدید چهار راه پیشنهاد شده است که کمکتان میکند بفهمید کسی دروغ میگوید:
۱. حواستان به تورم و خارش بینیاش باشد.
دکتر آلن هیرش عضو بنیاد درمان بویایی و چشایی شیکاگو میگوید، وقتی فردی دروغ میگوید، بافتهای خاصی در بینیاش متوم میشود. این تورم بینی که هیرش آن را علامت پینوکیو مینامد، باعث میشود سلولها هیستامین ترشح کنند که موجب خارش بینی میشود.
۲. به علامتهای فیزیکی انکاری توجه کنید.
به علامتهایی مثل گرفتن جلو دهان یا مالیدن چشمها یا پوشاندن آنها، همچنین گرفتن بینی یا گوشها یا دور کردن سر یا بدن هنگام گفتن یک جمله مهم میتواند از نشانههای دروغگویی باشد.
۳. مراقب قسمها باشید.
جملههایی مثل «به روح مادرم قسم» یا «خدا شاهده» یا امثال آن پرچمهای قرمز هشدار هستند.
۴. عبارات انکاری را تشخیص دهید.
عبارات انکاری مثل «به من اعتماد کن»، «صادقانه میگم»، «اگه بخوام راستش رو بگم» و … برای رد گم کردن هستند. یعنی او میخواهد دید شما را نسبت به حرفش تغییر دهد و وقتی کسی این عبارتها را پشت سر هم تکرار میکند، میتواند نشانه دروغگویی او باشد.
خوب حتماً دوست دارید بدانید وقتی دروغی او را تشخیص دادید چه باید بکنید؟
۱. حرف را عوض کنید.
هاستون میگوید، «اول از همه کاری کنید که متوجه شوند دروغشان اثر نکرده است. مثلاً بگویید، ببین عزیزم گوش کن، باید اینو بهت بگم. من با اون حرفی که درمورد صورتحساب کارتاعتباریت زدی یکم مشکل دارم.» البته این کار را بسیار ملایم و محافظهکارانه انجام دهید تا فرد خونسردیاش را از دست ندهد.
۲. حرف زدنش را قطع کنید.
رفتارشناسها میگویند هربار که دروغی را به زبان میآورید، بیشتر اسیر آن میشوید. به همین دلیل قدم دوم این است که شروع به حرف زدن کنید و دلایلی به آنها بدهید که باعث شود واقعیت داستان را به شما بگویند.
۳. حالت دفاعیاش را کم کنید.
مشکل را توجیه عقلانی کنید یا بیاهمیت جلوهاش دهید تا خطرات گفتن حقیقت در نظر او کمتر شود. مثلاً بگویید، «ببین گوش کن، همه با صورتحسابهای کارت اعتباریشان مشکل دارند.» میتوانیم موضوع را به خودتان برگردانید تا فردی که دروغ گفته است تصور کند که هنوز متوجه دروغش نشدهاید.
۴. یک سوال جسورانه بپرسید.
وقتی حالت دفاعی او را کم کردیم، وقت آن است که یک سوال جسورانه مثل «واقعاً با کارت اعتباری چکار کردی؟» بپرسیم.
از شنیدن «سگ تکالیفم رو خورد» گرفته تا «اصلاً نمیدونم اینهمه کفش جدید از کجا اومده»، ما به گفتن دروغهای مصلحتی کوچک عادت کردهایم. دروغگویی بعنوان راهی برای جلوگیری از عواقب بد بین همه گروههای سنی رایج شده است. الان دیگر بهترین راه برای محافظت از خودمان درمقابل آنهایی که احساس میکنند نیاز به دروغگویی دارند را یاد گرفتهایم، اینکه با آن فریب روبهرو شویم و با رویکردی باز و صادقانه با آن برخورد کنیم.
این موقعیتی عالی برای نشان دادن معایب فریب و دروغگویی به فرزندانمان است، اینکه گفتن یک دروغ معمولاً باعث میشود دروغهای دیگری هم پشت سر آن گفته شود. اضطراب کوتاهمدت گفتن حقیقت همیشه بهتر از اضطراب طولانیمدت پنهان کردن آن است.
درمورد بزرگسالها هم همینطور است. وقتی دروغ طرفمقابلتان فاش میشود، دیگر وقتش است که به او بگویید که درصورتی میتوانید با او صادق باشید که او هم همین رفتار را با شما داشته باشد. اگر نتوانند با شما صادق باشند، آن رابطه تمامشده است.
و اگر همچنان بین افرادی هستید که تصور میکنند دروغ گفتن هیچ اشکالی ندارد، زمانش رسیده که این تکنیکها را وارد ماجرا کنید.