گیاه اسپرس یا یونجه فریدن چه مزایایی دارد
مکان مناسب برای کشت این گیاه مناطقی است که کشت یونجه یا شبدر موفقیت چندانی ندارد.اسپرس از نظر ارزش غذایی همانند یونجه است ولی از نظر پروتئین قابل هضم تر و واحد نشاسته آن کمی پایین تر از یونجه می باشد.
«یونجه فریدن» گیاهی خوش خوراک برای گاوها و گوسفندان است و دام با اِشتها از آن تغذیه می کند و در ایران به ۵۶ گونه گیاه علفی یکساله و چند ساله تقسیم می شود.
مناطق مهم کشت و کار اسپرس در ایران عبارتند از شهرستان های فریدن، اردبیل، کردستان، شهرکرد، آذربایجان شرقی، دماوند، فیروزکوه، زنجان و طالقان می باشد.
علت اینکه اسپرس به «یونجه فریدنی» معروف شده را می توان در چند دهه گذشته جستجو کرد که به خاطر سطح کشت بالای آن در ایران به این نام معروف شد و سخنان کشاورزان کهنسال، بهترین گواه بر تایید آن هستند.
از مزایای این گیاه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- ایجاد نفخ در دام که به همین دلیل یک گیاه علوفه ایی مناسب برای چرای دام ها است.
۲- مقاومت به آفات به خصوص سرخرطومی برگ و ریشه یونجه را می توان از دیگر حُسن ها آن معرفی کرد.
۳- از مواردی که باعث شده تا یونجه فریدنی در پاییز، مدت زمان بیشتر از یونجه به رشد خود ادامه بدهد و در بهار زودتر فعالیت رویشی خود را آغاز کند، مقاومت این گیاه در برابر سرما است.
۴- اسپرس به دلیل داشتن ریشه های عمیق باعث شکسته شدن لایه های نفوذ ناپذیر زیرین خاک می شود و از طرف دیگر به دلیل داشتن غدد تثبیت کننده ازت، حاصلخیزی خاک را به همراه دارد؛ ریشه های عمیق و قدرت استقرار مطلوب این گیاه در شیب های تند می تواند از فرسایش آبی و بادی خاک جلوگیری کند.
۵- رنگ و شهد گل های این گیاه سبب جذب زنبورهای عسل می شود که در افزایش تولید عسل نیز نقش ایفا می کند و یکی از دلایل کیفیت عسل منطقه فریدن وجود این یونجه در مراتع است.
این یادداشت ضمن معرفی اسپرس این هدف را دنبال می کرد که علوفه ایی را معرفی کند که در سطح ایران به نام یونجه فریدنی معروف شده اما مدت زمانی است که این کشت بومی با بی مهری کارشناسان و کشاورزان منطقه رو به نابودی و فراموش شدن است.
بی شک کاری که کشاورزان همدانی طی چند سال اخیر با یونجه (به زبان محلی یونجه شهری) خود انجام دادند و به عنوان یک برند در سطح کشور معرفی کردند در توانایی کشاورزان فریدنی نیز هست که یونجه فریدن را بار دیگر احیاء کنند اما آنها با بی خیالی از کنار آن رد می شوند و به صورت اتوماتیک وار با کاهش سطح زیر کشت این محصول در نابودی این محصول می کوشند.
کشاورزان فریدنی می توانند با کشت مجدد این محصول هر چند در سطح کم، تلاش گذشتگان در برند سازی این محصول را ارج بنهند و در احیای دوباره آن بکوشند و از صرفه اقتصادی آن نیز بهرمند شوند و کارشناسان و مسئولان در حوزه کشاورزی نیز بدون شک می توانند با معرفی این محصول به شهرهای دیگر زمینه برند سازی مجدد آنرا فراهم کنند تا مانند عسل با کیفیت شهرستان، به اسم شهرهای دیگر فروش نرود و اینگونه نشود که بعد از آن بنشینیم و زانوی غم بغل کنیم و افسوس گذشته را بخوریم.
بازارهای روز جهان، امروزه همه به سمت برند سازی رفته و برند بودن یک امتیاز بزرگ برای رقابت در بازار است پس باید سعی کرد که از کنار داشته ها و توانایی هایمان به راحتی عبور نکنیم.
حال یک سوال از مخاطبان و کارشناسان کشاورزی داریم که به نظر شما بهترین راه برای احیای مجدد این محصول چیست و برند سازی آن به چه صورتی باید انجام گیرد؟