۹ راهکار عالی برای یافتن معنای زندگی

و هنوز هم انسانها به دنبال پاسخهای قانع کنندهای برای آنها هستند. نه فقط این مقاله، بلکه هیچ مقالهی دیگری نمیتواند راه حل ملموسی برای کنجکاویهایمان در زندگی ارائه کند. و این مسئلهای طبیعی است!
در حقیقت، بخشی از آنچه معنای زندگی را بسیار هیجانانگیز میکند، گوناگونی جذاب، رمز و راز، و غیر قابل لمس بودن آن است. با وجود این، لازم به ذکر است فقدان یک پاسخ کامل و جامع به این معنی نیست که اصل سوال ارزشی برای بررسی و پاسخدهی ندارد. تحقیق برای یافتن چیستی و معنای زندگی نیازمند سفری است که هر یک از آدمها باید پا در مسیر آن بگذارند. هر یک از آدمها باید شخصا و به تنهایی معنای زندگی اش را بیاید، و پاسخی جامع و منحصر به فرد برای این سوال پیدا کند.
خوشبختانه، رفتارها، ایدهآلها، و اعمال مختلف بسیاری وجود دارند که انسان پس از قرنها زندگی به آنها دست یافتهاند؛ و همینها میتوانند روشهای فوقالعادهای را برای رسیدنمان به یک نتیجهی نهایی و درونی در خصوص دلیل وجودمان در این دنیا در اختیارمان بگذارند. در این مقاله، به چند راه برای آغاز سفر و حرکت به سمت دستیابی به معنای زندگی اشاره میکنیم.
۱. عشق به آدمها
عشق نیز مانند زندگی جزء رایجترین موضوعات در بحثها، و در عین حال، جزء سختترین مفاهیم انسانی است. آیا عشق نوعی رفتار است؟ یک سبک زندگی است؟ یک شخص یا شی است؟ فقط به رابطهی بین انسان و خدا محدود میشود؟ عشق در هر کدام از این موارد کاربرد دارد؛ نوع کاربرد آن به موضوع رابطه بستگی دارد.
با وجود این، چیزی که همیشه در نهایت باقی میماند این است که عشق نیرویی است همواره قدرتمند. بسیاری از معنیدارترین اجزای زندگی از بطن عشق متولد میشوند – خواه به یک شی، به دیگران، یا حتی به خودمان عشق بورزیم.
یکی از بهترین راهها برای یافتن معنای زندگی از طریق عشق تلاش برای اتصال به اعضای خانواده است. از والدین و خواهر یا بردارها، تا همسران و فرزندان، عشق ورزیدن به خانواده روش فوقالعادهای است برای رشد آگاهی و قدردانی از زندگی بابت هر آنچه در اختیارمان قرار داده است.
همسر، فرزندان، دوستان، شرکای زندگی، و روابط افلاطونی قدرتمند میتوانند احساسی قوی و منحصر به فرد ایجاد کنند که به ندرت در سایر بخشهای زندگی یافت میشود. این ادعا تا حدود زیادی درست است، زیرا این آدمها به شکل بسیار نزدیکی با روشنگری، تمایل طبیعی به تولید مثل، و اثرگذاری در جهان برای آیندگان در ارتباط هستند.
۲. سمزدایی از فناوری و یافتن چشمانداز
علاوه بر عشقورزی به دیگران، گاه و بیگاه نیاز مهم و مبرمی به سمزدایی داریم. زندگی مدرن مملو از انحرافات اعتیادآور خطرناکی نظیر شبکههای اجتماعی است که بدون آنکه حتی لحظهای متوجهی آنها باشیم، میتوانند بسیاری از فرصتهای زندگیمان را تباه کنند؛ و تاثیر آنها میتواند بسیار فراتر از هدر دادن وقت و فرصت باشد. در حقیقت، طبق نتایج یک مطالعه، احتمالا به اندازهی رقم قابل توجهی معادل ۳۰ درصد از طلاقها ریشه در تعاملات فیس بوکی دارد.
با این حال، زندگی را نمیتوان در خلاء گذراند. هنگامی تصمیم میگیرید از دستگاههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید، باید زمان و انرژیتان را به صورت کاملا هدفمند صرف کارهای مهم، جذاب، و سازنده کنید.
زمانی را به مراقبه، عبادت، و حتی انجام کارهایی اختصاص دهید که نشاندهندهی قدردانیتان از نعمات هستند. به اطرافتان بنگرید و همهی چیزهایی را که باید به خاطرشان شکرگزار باشید، بیابید؛ سپس تلاش کنید بابت تمام چیزهایی که به صورت روزمره در اختیارتان دارید نیز ابزار سپاسگزاری کنید (نه اینکه دائما صفحات فیس بوک را بالا و پایین کنید و به دیگران حسادت بورزید).
یکی از اصول مهم و سادهی زندگی که بسیاری از خردمندان در سرتاسر تاریخ همواره آن را به گوش جان سپردهاند قدردانی، شکرگزاری، و سپاسگزاری، و به همراه آن، داشتن چشمانداز مثبتی از زندگی است.
۳. یافتن راههایی مناسب برای بخشندگی
کمکهای مالی و خیریهها هنوز در دنیای مدرن کمرنگ نشدهاند. در حقیقت، پدیدهی بخشندگی و نیکوکاری در تمام دوران با قدرت وجود داشته است. آگاهی در عصر اطلاعات با شدت فزایندهای افزایش یافته است؛ آمریکاییها به تنهایی در ۲۰۱۷ رکورد کمکهای مالی را شکستند و مبلغی معادل ۴۱۰ میلیارد دلار به نیازمندان کمک کردند.
ولی صرف اینکه میدانیم چگونه در خیریهها و جشنهای نیکوکاری شرکت کنیم، به این معنی نیست که واقعا و حقیقتا به دیگران خیر و کمک میرسانیم. بخشندگی حقیقی و صادقانه فقط به کمکهای مالی، آن هم از سر بینیازی و سرریز سرمایه محدود نمیشوند؛ همچنین، بخشندگی فقط به معنی و به شکل پول دادن به آدمهای فقیر نیست. بخشندگی حاصل تمایل واقعی انسان به کمک کردن به دیگران است – تمایلی که باعث میشود هدف از کمک کردن به دیگران رسیدن به چشمانداز سالمی از زندگی باشد.
اگر میخواهید چیزهای بیشتری از زندگی بیابید، با نیت پاک و خالص به دنیای اطرافتان کمک کنید و بخشندگی به خرج دهید. لازم نیست فقط دست در جیبتان کنید و پول اضافهتان را به یک فقیر بدهید تا تحسین و احترام دیگران را به سمت خودتان برانگیزانید.
دنبال چیزهایی بگردید که تحسین و احترام خودتان را بر میانگیزانند. چه نیازها و آسیبهایی در دنیا وجود دارند که قلبتان را میفشارند و در ذهنتان به دنبال راه حلهایی برای رفع آنها هستید؟ آنها را پیدا کنید و برای رفع آنها تلاش کنید. آنقدر بخشندگی به خرج دهید تا احساس کنید وجودتان تصفیه شده است. نتایج این کار واقعا شگفتانگیز خواهند بود. مطالعهی این مقاله نیز میتواند کمکتان کنید: ۲۰ حقیقت علمی شگفتانگیز برای شاد بودن
۴. انجام یک سرگرمی
با اینکه در بخش قبل، بسیار تاکید کردیم که به دیگران کمک کنید، ولی نباید از خودتان نیز غافل شوید؛ به عبارت دیگر، کمک کردن به دیگران به این معنی نیست که هر از گاهی به مراقبت از خود نیاز نداشته باشید. منظورمان از سرگرمی وقتگذرانی و غرق شدن در کارهای سطحی نظیر خوردن خوراکیهای دلچسب و لوکس یا رفتن به سونا و استخر نیست.
سرگرمیهای سطحی و ساده برای زندگی ضروری هستند، ولی انجام آنها نمیتواند کمک موثری در ایجاد حس قدردانی حقیقی در زندگیمان بکند. در عوض، باید به دنبال یک چالش جدید بگردید.
برخی چالشها میتوانند فرمول فوقالعادهای باشند که در باز کردن چشمهایمان در برابر زیباییهای دنیای اطراف کمکمان میکنند. این چالشها بدون ایجاد مسئولیت مداوم و نگرانیهای مالی ناشی از مشغلههای کاری و زندگی حرفهای، میتوانند برایمان ارزشآفرینی کنند.
سرگرمیهایی را پیدا کنید که علاقهتان را به شدت برانگیزانند و همزمان، مهارتهایتان را به چالش بکشند. با تمام وجود سرگرمیهایی را پیگیری کنید که همیشه شما را مجذوب و هیجانزده کردهاند، ولی هرگز فرصت کافی و شرایط لازم را برای انجام آنها نداشتهاید. ساز جدیدی بیاموزید، به ماهیگیری بروید، نقاشی را امتحان کنید، زبان جدیدی بیاموزید – جهان مال شما است!
اگر در انتخاب سرگرمیتان دقت بیشتری به خرج دهید، حتی ممکن است قادر باشید یکی از موارد مورد علاقهتان را بیابید که به صورت ناخودآگاه مهارتهای زندگیتان را توسعه دهد و حتی رزومهی زندگیتان را تقویت کند.
۵. غلبه بر نگرانیها و تزلزلها
اجازه دهید بار دیگر در خصوص رفتارهای و افکار شخصی و درونی صحبت کنیم. یکی از عناصر حیاتی یک زندگی با کیفیت – و در نتیجه، درک بهتر معنای زندگی – غلبه بر نگرانیهای و تزلزلها است.
اجازه دهید با یک جملهی بدیهی آغاز کنیم: همهی آدمها در زندگیشان دارای نگرانیها و تزلزلهایی هستند.
گاهی اوقات، توصیف این نگرانیهای و تزلزلها، و آگاهی کامل از ماهیت آنها کمی دشوار است. یکی از بهترین راهها برای غلبه بر ترسها و نگرانیهای زندگی کار کردن بر روی تزلزلها و سستیها است. تمرین ذهنآگاهی کنید، به دنبال الگوهای فکری بگردید، رفتارتان را تحلیل کنید، و زمانهایی را که تحت تاثیر نگرانیها و تزلزلها قرار میگیرد، شناسایی کنید.
هر چهقدر بیشتر از نگرانیهایتان آگاه شوید، بهتر قادر خواهید بود بر آنها غلبه کنید، از انجام رفتارهای خودخواهانه پیشگیری کنید، و برای انجام کارهایی که پیشتر برایتان غیر ممکن بود، توانمند شوید.
اگر گرفتار شغلی هستید که علاقهای به آن ندارید – مثلا به دلیل وجود نگرانیهایی دربارهی شکست مالی یا فشار رقبا – غلبهی ریشهای بر این نگرانیها، شما را قادر خواهد ساخت کار بهتری برای خود پیدا کنید، ترفیع درجهای را که همیشه انتظارش را میکشیدید، درخواست کنید، یا حتی پست سازمانیتان را تغییر دهید و پست جدیدی را به دست بگیرید که علاقهی بیشتری به آن دارید و با استعدادها و شخصیتتان هماهنگ باشد.
۶. یادگیری مداوم، بدون توقف
دوازده سال تحصیل در مدرسه، همراه با چهار سال دورهی کارشناسی و حتی بعد از آن (به علاوهی دورههای آموزشی و حرفهای که بعد از فارغالتحصیلی ممکن است سپری کنید) میتوانند باعث شوند احساس کنیم به اندازهی کافی آموزش آکادمیک، مدرسهای، و عمومی دیدهایم.
ولی حقیقت این است که آموزش و یادگیری فرایندی پایانناپذیر است که باید تا آخر عمر ادامه یابد. آدمهای سالم همیشه در حال یادگیری هستند. آنها به اطراف نگاه میکنند و میخواهند بیشتر بیاموزند، بیشتر درک کنند، و دلیل همهی پدیدهها را متوجه شوند.
البته منظورمان این نیست که برای یافتن معنی حقیقی زندگی به مطالعهی جزوات و کتابهایی دربارهی علوم حساب و ریاضی روی بیاورید. فقط کافی است علاقهتان را به بررسی دنیای اطرافتان افزایش دهید. دربارهی مسائلی که به آنها علاقهمند هستید، بیشتر به تحقیق، و تفحص، و آموزش بپردازید؛ به این ترتیب، پس از مدتی، شور و اشتیاقتان به یادگیری روز به روز افزایش خواهد یافت.
برای مثال، حتی اگر تمام تلاشتان را صرف کسب مدرک کارشناسی ارشد کرده باشید، و حتی اگر در شغل مرتبط با رشتهتان نیز مشغول به کار هستید، باز هم کتابهایتان را نبندید. فکر کنید بار دیگر به دانشگاه بازگشتهاید (فارغ از اینکه سنتان چهقدر است) تا مدرک تخصصی بالاتری بگیرید. این کار نه تنها باعث میشود از لحاظ سطح حرفهای در مقامی بالاتری قرار بگیرید، بلکه همچنین به عنوان روشی برای ارضای تمایلی غریزی انسانیتان برای یادگیری عمل میکند.
با اینکه این فقط یک نمونه از میان بینهایت موارد مختلف است، نکتهی مهم اینجا است که باید همیشه راههایی را برای ادامهی یادگیری و رشد پیدا کنید.
۷. ساده زیستی
احتمالا بارها و بارها اصطلاح ساده زیستی به گوشتان خورده است، و شاید هر بار به یاد سبک زندگی بسیار دشوار راهبان بودایی، در معابد محقر در بالای کوه، افتاده باشید. ولی حقیقت این است که ساده زیستی، یا به عبارتی مینیمالیسم، نوعی سبک زندگی ساده است که حتی میتوان آن را با سبک زندگی آشفته و مادیگرایانهی غربی نیز تطبیق داد.
اگر فقط چند قدم ساده بردارید – مثلا از خرید چیزهای جدید غیر ضروری خودداری کنید، لوازم فصلیتان را ذخیره کنید، و به طور کلی خانهتان را خلوتتر کنید – میتوانید بدون هیچ دردسری تفکر ساده زیستی را در خانهتان اعمال کنید.
رعایت اصول ساده زیستی به صرفه جویی مالی و مرتب شدن برنامهی زندگیتان نیز کمک میکند. زندگی بدون آشفتگی و شلوغی معمولا به ایجاد روحیهی آرام و حس سپاسگزاری منجر میشود. وجود حس سپاسگزاری میتواند بخش مهمی از بینش عمیقی را تشکیل دهد؛ بینشی که به شما نشان میدهد زندگی از همان ابتدا چه مفهومی داشته است.
۸. سفر
حتما شما هم انتظار این را میکشیدید؟ آنهایی که معمولا سفر میکنند، به بینش کلی و عمیقتری از زندگی دست پیدا میکنند. با وجود این، منظورمان از سفر فقط به عزیمت به مناطق گردشگری و استفاده از امکانات بهروز و مکانهای تفریحی نیست.
برای روشن شدن این مسئله یک آزمون خوب وجود دارد: اگر همیشه دوست دارید به مکانهایی سفر کنید که آدمها با زبان مادریتان با شما صحبت کنند، مقاصد مناسبی را برای سفر (آنچه در این مقاله مورد نظر ما است) انتخاب نمیکنید.
اگر زمانی را برای سفر اختصاص میدهید، حتما این کار را با هدف خاصی انجام دهید: مشاهدهی جهان خارج از منطقهی امنتان. هدف از سفر باید یافتن پاسخ برای سوالهایی باشد از جمله، چه تفاوتهایی میان فرهنگ شما با سایر فرهنگها در جهان وجود دارد؟ سایر نواحی جغرافیایی زمین، چه تاثیراتی بر زندگی آدمها میگذراند؟ کشورهای در حال توسعه یا کشورهای جنگ زده حقیقتا چگونهاند؟
اگر چنین دیدگاهی را در زندگی برای خود ایجاد کنید، به احتمال زیاد میتوانید قلب و ذهنتان را به گونهای باز نگه دارید که هرگز فکرش را هم نمیکردید.
۹. افزایش سطح آگاهی
در نهایت، آخرین توصیهی ما انجام یک کار بسیار مهم است: افزایش سطح آگاهی.
اگر فردی بتواند به خوبی توانایی تمرکز و توجه به دنیای اطراف را در خود تقویت کند، قادر خواهد بود خود را از دام خود محوری – که تمام آدمها به شکل طبیعی بر اثر ناتوانی در حفظ توجه به دنیای اطراف گرفتار آن میشوند – رها سازد.
البته برای روشن شدن این مسئله باید گفت، توصیهی ما برای افزایش سطح آگاهی از جهان اطراف به معنی عدم توجه به افکار و نیازهای درونیتان نیست. هر دوی این مسائل از اهمیت بالایی برخوردار هستند. در واقع، دالایی لاما میگوید،
“پیش از آنکه دلتان برای دنیای اطراف خود بسوزد، برای خودتان دلسوزی کنید.”
چه ابتدا به خودمان بیندیشیم، و چه به دیگران، تقویت واقعی تواناییمان در کسب آگاهی و همدلی با زندگی درونی و بیرونیمان بخش بسیار مهمی از فرایند درک معنی و مفهوم حقیقی زندگی به شمار میروند.
سخن آخر
پس از مطالعهی این مقاله، به احتمال زیاد، حقیقتا انتظار نخواهید داشت بتوانید پاسخ قاطعی به سوالات آغازین این مقاله بدهید. از سویی دیگر، احتمالا برای یافتن پاسخ مناسب به این سوالات نیز ناامید نشدهاید.
به خاطر داشته باشید، دلیل آنکه نمیتوان پاسخ مناسبی به این سوال (زندگی به چه معنی است؟) داد این است که پاسخ این سوال آن چنان پیچیده است که با کلمات قابل بیان نیست!
پیچیدگیها و نکات ظریفی که در یک “زندگی خوب” نهفتهاند، آن چنان عمیق هستند که تحقیق و تفحص دربارهی آنها – چه در درونمان، و چه در دنیای اطرافمان – به اندازهی یک زندگی طول میکشد؛ چه رسد به اینکه بخواهیم پاسخی قطعی برای آن پیدا کنیم. و حتی پس از مدتها تحقیق و تفحص همچنان احساس میکنیم در نخستین مرحله در جا میزنیم.
وقتی شروع به تحقیق دربارهی زندگی میکنید، در خواهید یافت معنای زندگی آن چنان عمیق و ارزشمند است که باید آن را همیشه پیگیری کنید؛ حتی اگر هدف نهاییتان تنها دست یافتن به قطرهای از دریای شکوهمند و عظیمی باشد – و این هدف باعث حرکت رو به جلویتان در هر روز از زندگی است.
ترجمه : امیر رضا مصطفایی