لطفا بنا و ساختار زندگی خود را مقاوم به زلزله بنا کنید!
از آن مهمتر خانواده های ما هم باید مقاوم به زلزله های روانی باشند.
مخصوصا با گسل های فراوان و متعدد زلزله خیر زندگی ، نیاز به مقاوم سازی خانواده ها بیشتر حس می شود.
زندگی های امروز روی گسل های مختلف زلزله خیز واقع شده اند که عبارتند از :
1 – گسل زلزله زندگی: معلق بودن بین سنت و مدرنتیه
نه استحکام و انسجام باورهای مذهبی وسنتی زمان های گذشته وجود دارد.
نه بر طبق شعارهای سعه صدر، تحمل ، مدارا و باورهای روشنفکرانه اومانیستی جدید عمل می کند.
نه ریشه ای در زمین دارد ، نه دستی بر آسمان
معلق با یکسری افکار و اوهام و خیالات در خصوص زندگی، هدف و شیوه هایش.
این گسل زلزله هر چند وقت یکبار با یک حادثه، با یک سختی و یک چالش زندگی را می لرزاند.
ما مثل گذشته با باورهای عمیق و قلبی ، بندگی خدا نمی کنیم ، خدا را در عمل باور نداریم و توکل نمی کنیم.
و از طرف دیگر آنقدر هم که حرف از عقل گرایی و علم گرایی می زنیم به معنی واقع خردورز و مدرن نیستیم. پس مستحق این جایگاه توهمی نیستیم که الان تصور می کنیم و این اشتباه فاحش انسان هست که خود را خدا بداند و هر کاری دوست داشت انجام دهد. بدون اینکه با مبدا آفرینش و خداوند هماهنگ باشد.
به دیگر سخن:
ما نه با قلبمان که حاکی از ایمانمان هست و در سنت ریشه داشت به آرامش می رسیم.
و نه با مغز و علم و عقلمان ( که امروزه شعارش همه جا را پر کرده است)، می توانیم عاقلانه و عالمانه زندگی کنیم.
یعنی:
ما معلق هستیم.
نه با قلبمان صادق هستیم و ایمان واقعی توام با عبودیت داریم.
نه با علم و مغزمان همراه هستیم ، لذا خردورزی عاقلانه هم نداریم.
این معلق بودن، پوچی به ما می دهد. نا امیدی و سرخوردگی به ما می دهد و این گسل زلزله ، می تواند هر آن زندگی ما را متزلزل و واژگون سازد.
– گسل زلزله زندگی: توهم همه چیز دانی
اینترنت، موبایل، شبکه های اجتماعی، رسانه ها موجب شده اند وسعت زیادی از دانش های مختلف به صورت فریبنده ای پراکنده شوند.
نسل جدید با نوک زدن به این مطلب و آن مطلب ، تصور و توهم می کند که همه چیز را می داند.
یک یا دو مقاله روانشناسی می خواند ، خودش را تحلیل گر روانشناس می داند.
یک یا دو مقاله جامعه شناسی یا سیاسی می خواند، تصور جامعه شناس یا سیاستمدار بودن می کند.
یک مطلب پزشکی می خواند خود را متخصص بهداشت و سلامت می داند.
یک مطلب فلسفی می خواند، تحلیل های فیلسوفانه ارائه می دهد.
یک مقاله فنی می خواند، خود را غنی در تکنولوژی می بیند.
و ....
در حالیکه ادراک و عمق نگری بعضی افراد، حتی از افراد کم سن و سال و بی سواد قدیمی در بسیاری موارد کمتر شده است.
چون آن افراد قدیمی، بی سوادی خود را می پذیرفتند و مشورت پذیر بودند. اما اینها حتی اگر نزد مشاور بروند به مشاور یاد می دهند و دستور می دهند که چه چیزی به آنها بگوید یا نگوید!!
از آنجا که در فضاهای مجازی به صورت سطحی و وسیع و ارزیابی نشده مطالب انباشته شده است و ناقص هست ، لذا وقتی فرد چند مطلب در یک موضوعی می خواند ، آنگاه به به آموخته های جدید و عمیقی و تخصصی هم مقاوم می شود؛ پذیرا بودن آنها را کم می کند. و اثر پذیری آنها را از مشاوره، راهنمایی و نصیحت دیگران به حداقل می رساند. و زلزله اینگونه گسلهای همه چیز دانی بسیار شدید هست.
معمولا در کارهای تخصصی زیر و بم ها، فوت و فن ها، و ریزه کاری های زیادی هست. اینطور نیست که به سادگی نسخه یک نفر را برای همه پیچید.
مثال:
نحوه تعامل با یک فرد کمالگرا و وسواسی -----------کاملا متفاوت با یک فرد سهل انگار ، بی تفاوت و بی مسئولیت هست.
نحوه ارتباط با یک فرد افسرده------------------------- کاملا متفاوت هست با یک فرد خودشیفته و نارسیس
نحوه برخورد با فرد هیجانی ----------------------------کاملا متفاوت هست ، با یک فرد منطقی
نحوه ارتباط با یک فرد جسور ---------------------------با یک فردی که عزت نفس پایینی دارد متفاوت هست.
نحوه تعامل با افراد در فرهنگ های مختلف با شرایط مذهبی اجتماعی متفاوت دقت نظرهای خود را می طلبد.
پس با مطالعه چند مقاله و چند مطلب یا چند قصار، به سادگی چیزی را جذب خودتون نکنید و فکر نکنید دقیقا مشکل شما همین هست.
البته فضاهای مجازی و مقالات و مطالب برای کسب آگاهی و افزودن دانش عالی هست. اما وقتی پای پیاده سازی، تمرین و مهارت ورزی می شود باید حتما زیر نظر یک متخصص انجام شود.
خود درمانی چه در پزشکی چه روانشناسی چه در حوزه های فرهنگی می تواند گاهی اثرات مخرب هم داشته باشد.
– گسل زلزله زندگی: خود محوری به جای خدا محوری و حق محوری
این گسل زلزله به طوری چیده شده است که:
فرد محاسبات زندگی و تصمیم گیری های خود را صرفا بر اساس سود و زیان خودش تعریف می کند.
در زندگی اینگونه حساب و کتاب می کند: چگونه عمل کند که سود حداکثری و ضرر حداقلی را به خود برساند و اصلا برایش دیگران و سود و زیانهایشان مهم نیست.
هر کجا پای سود خودش باشد، راحت به ضرر دیگران رای خواهد داد.
اومانیستم یا انسان محوری چگونه به گسل زلزله تبدیل شد و چگونه انسان را فریفت؟
اومانیسم ماهیت خودش را پشت نقابی از شعارهای قشنگ پنهان کرد!!
گفت:
مهم خودتی ،
دنیا برای توست.
همه چیز برای توست.
هر طور دوست داری زندگی کن.
تو آزادی داری هر نوع که فکر می کنی عمل کنی.
و حرفهای قشنگی از این دست.
و جالب هست این حرفها را فقط به تو نگفت. به همسرت هم گفت. به فرزندت هم گفت به همسایه ات هم گفت. و به اقوام و جامعه ات هم گفت.
برای همین همسایه ات هم راحتی و نظرش اینه که بی خیال مشکلات تو باشد
همسرت هم با این آموزه دنبال کسب امتیاز برای خودش هست.
فرزندت هم تمایل دارد هر طور که بیشتر لذت می برد عمل کند.
و اینگونه این "گسل زلزله خیز خودخواهانه" شکل گرفت. این مبانی نظری و مفهومی هست. اما سالانه هزاران خانواده را این چنین ویرانه می کند.
خانواده هایی که فقط در زیر یک سقف جمع می شوند. اما به خاطر علایق و خواسته ها و امتیازات متفاوتی که هر کدام بی توجه به دیگری دنبال می کند، بنیان خانواده را متزلزل می کند.
در حالیکه خدا محوری موجب می شود که همگان تحت تاثیر معیاری مشترک عمل کنند.
در خدا محوری هماهنگی کاملی بین خواسته های ما و دیگران بر قرار می کند.
مثال:
همانطور که می گوید به دیگران کمک کنید، ببخشید، انفاق کنید.
همانطور هم می گوید عزت نفس داشته باشید، دست نیاز فقط پیش خدا ببرید.
هماطور که می گوید شما حق دارید از طریق قاضی، کسی که حق شما را ضایع کرد قصاص کنید.
هماطور هم می گوید اگر ببخشید و به جای انتقام لطف کنید بهتر هست.
همانطور که می گوید بداخلاقی نکنید، عصبانیت خود را کنترل کنید.
همانطور هم می گوید مدار کنید، سعه صدر داشته باشید ، تحمل داشته باشید، صبر داشته باشید.
همانطور که می گوید فحشاء نکنید، فساد نکنید، خیانت نکنید.
همانطور هم می گوید سوء ظن نداشته باشید، تجسس نکنید، بدی ها را منتشر نکنید.
و جالب هست در همه این توصیه ها می گوید پاداش و جزای شما با خداوند هست.
شما اگر مدارا کنید،
اگر عصبانییت خود را کنترل کنید،
اگر ببخشید،
اگر خیانت و فساد نکنید،
اگر فساد را منتشر نکنید،
اگر سوء ظن نداشته باشید،
اگر تجسس نکنید.
و هر کاری بکنید، اجر و پاداش و بازخورد شما را خدا می دهد. او هم در این دنیا و هم سرای دیگر آرامش و رشد را به شما بر می گرداند.
خداوند سروکار شما را با شوهر یا خانمتان یا والدینتان یا فرزندانتان یا همسایه هایتان یا همکارانتان یا همشهری های قرار نمی دهد.
او می گوید من جزای کار شما هستم و من گره از کار شما باز می کنم. شما صرفا درست و بر اساس معیارهایی که من تعیین می کنم انجام وظیفه کنید. تلاش کنید و فکر کنید.
نتیجه را به من واگذار کنید. و من برای شما کافی هستم.
لذا فرد خدا باور، و خدا محور همیشه قدم محکم بر اساس معیارهای دینی خود بر می دارد.
متزلزل نمی شود.
مردد نمی شود.
ناامید نمی شود.
منتظر اقدامات دیگران نیست.
وسواس نمی شود.
احساساتش از کنترلش خارج نمی شود.
و زندگیش مقاوم به زلزله هایی می شود که به خاطر انسان محوری در عصر حاضر ایجاد می شود.
از همین نوع همه دستورات دین همه جانبه و مکمل یکدیگر هستند. دستورات دینی به جای خود محوری ، خدا محوری را مبنا قرار داده است و وقتی زن و شوهری می گویند نه حرف من، نه حرف تو، حرف فقط حرف خدا ، این موجب حل بهتر مسائلی می شود که دو طرف مشکل دارند.
کاری که خود محوری هر گز قادر به انجامش نیست.
4 – گسل زلزله زندگی: لذت طلبی و تنوع طلبی
تلویزیون را که روشن می کنید شما را مستقیم و غیر مستقیم غرق تبلیغات کالاهای لوکس می کند.
هر صفحه اینترنتی را که می گشایی تبلیغات رنگارنگ همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهد،
در شهر که گام بر می دارید بیلبوردهای رنگارنگ و متنوع شما را به سراب نیازها می کشاند.
زن و شوهر و فرزند در یک خانواده به طرف کالاها و خدماتی مرتب می دوند که تصورشان این است که نیازشان هست. و ضرورت زندگیشان هست.
همه اینها هزینه به خانواده ها تحمیل می کند.
هزینه اقتصادی
هزینه زمان
مشغول کردن فکر
استرس های تامین آنها
نگرانی از تعهدات و اقساطی که برای این خدمات برای خود پدید آورده اند.
وقتی انرژی خانواده به جای مسائل عاطفی و احساسی .... ، به مسائل حاشیه ای مثل تجملات، رفاه و کالاها و چشم و هم چشمی ها می رود و باورشان می شود که اینها مهم هستند. و از همین جاست که گسل زلزله لذت طلبی و تنوع طلبی شروع به تخریب خانواده می کند.
کسانی که نمی دانند اهمیت به خانواده و اولویت ها در نیازمندیهای خانواده کدامست. صبح تا شب زن و شوهر به دنبال سراب می دوند.
فرصتی برای عاطفه ورزی نیست.
شوهر رنج تحمل اخلاق خانمش را نمی کشد.
زن مدارایی برای حل عصبانی بودن شوهرش ندارد
آنها انرژی خود را در راه کسب کالاها و خدمات و رفاه زدگی هدر داده اند. و نگاهشان به خودشان و خانواده هم لذت بردن محض هست. اینطوری مسئولیت پذیری، صبر، مدارا، سعه صدر، سازگاری و تحمل رنج بی معنا می شود و گسل لذت طلبی خانواده را به ویرانی سوق می دهد.
5 – گسل زلزله زندگی: شعارزدگی به جای عملگرایی
از آسیب های فضای مجازی ایسنت که امتیازات و ارزشها هم فقط در حد حرف و مجاز هست. حرفهای قشنگ قشنگ. استدلالهای قشنگ قشنگ ، ارزشهای قشنگ قشنگ، تحلیل های قشنگ قشنگ و شکلک های قشنگ قشنگ.
اما در عمل تعارض ، تناقض و کم کاری بسیار دارد.
زن و شوهرهایی که حرفهای قشنگ می زنند.
اما وقتی پای تحمل و صبر می رسد. کم می آورند.
زن و شوهرهایی که استدلالهای قشنگ دارند. اما وقتی پای ذبح لذت خودشان در میان باشد ، عقب می کشند.
دختر و پسری که خود را دوست هم دانسته و بعد هم خود را شیفته وعاشق یکدیگر می دانند و حرف از فدات بشم و بمیرم برات هست. در زندگی حاضر نیستند حتی از یک خواسته خود بدون منت بگذرند.
و مرتب می گویند:
پس من چی؟
انتظار دارند طرف مقابلشان بدون عیب و نقص باشد. و اگر کوچکترین عیبی ببیند مرتب با او صحبت می کنند و به او عیبش را می گویند. و خود را فراموش می کنند.
برای تغییر یک صفت منفی و لغزش که گاهی به سالهای سختی و رنج و کار مستمر نیاز دارد، زن ها یا شوهرها حتی حاضر نیستند یک سال به طرف درعمل کمک کنند. حتی اگر قصد کمک داشته باشند مرتب او را بمباران حرفها و استدلالها و تحلیل های خود می کنند.
آنها نمی دانند برای تغییر همسر نیاز به تغییر در رفتار و عملکرد خود دارند، نه حرف زدن و راهنمایی و توصیه و ....
وقتی به جای عملگرایی ، حرفهای قشنگ می زنیم باید بدانیم روی گسل زلزله شعارزدگی هستیم و این می تواند زندگی ما را تخریب کند.
اما از همه وحشتناک تر اینست که بعضی از این حرفهای قشنگ قشنگی هم که یاد می گیریم و باورمان می شود در واقعیت بسیار اشتباه و تخریب گر هست.
این روزه در فضای مجازی حرفهای بی خاصیت یا حتی منفی و مشکل ساز در قالب قشنگ منتشر می شود و متاسفانه زن و شوهرها یاد می گیرند و به هم می گویند، و پیامد چنین حرفها و تفکراتی بسیار منفی هست.
بنده به عنوان نمونه این تصویر نوشته را از میان هزاران قصار منفی که این روزها منتشر می شود، را انتخاب کردم که خیلی قشنگ به نظر می رسد اما کاملا اشتباه هست :
براي نمايش در سايز اصلي بر روي نوشته كليك كنيد ، مشخصات تصوير هست 544 در516 پيكسل . |
در این تصویر نوشته ، فرد حتی حاضر به تغییر بدی خود نیست. بلکه انتظار دارد بد بماند و بد عمل کند ، اما همسرش باز هم دوستش داشته باشد.
بی دلیل نیست که مردی عمل بد انجام می دهد و خیانت به همسرش می کند ، اما توقع دارد که همسرش با بدی هایش و خیانتهایش باز او را دوست داشته باشد.
در حالیکه مانباید انتظار داشته باشیم دیگران بدی های ما را هم قبول کنند.
ادامه دارد............