من و تو پاى درختان چقدر ننشستيم

من و تو پاى درختان چقدر ننشستيم

کسی مسافرِ این آخرین قطار نشد

کسی که راه بیندازمش سوار نشد!

 

چقدر گل که به گلدان خالی ­ام نشکفت

چقدر بی ­تو زمستان شد و بهار نشد

 

من و تو پای درختان چه قدر ننشستیم!

چه قلب­ها که نکندیم و یادگار نشد

 

چه روزها که بدون تو سال­ها شد و رفت

چه لحظه ­ها که نماندیم و ماندگار نشد

 

همیشه من سرِ راهِ تو بودم و هربار

کنار آمدم و آمدم کنار، نشد!

 

قرار شد که بیایی قرار من باشی

دوباره زیر قرارت زدی!؟ قرار نشد...

مهدی فرجی

عضویت در کانال دی دیل

ارسال نظر