موهای تو (غزلی از کاظم بهمنی)

موهای تو (غزلی از کاظم بهمنی)
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او که هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد

غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

 

از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند

هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

 

مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر

هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

 

مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد

مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

 

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده‌ست به تو

به تو اصرار نکرده‌ست فرآیندش را

 

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

 

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید

بفرستند رفیقان به تو این بندش را

 

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر

بین موهای تو گم کرد خداوندش را

 

ارسال نظر