زندگی زیباست ای زیبا پسند «جملات زیبا»
نسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند،
انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ می گویند.
انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند،
انسانهای نا امید همیشه آیه یاس می خوانند.
انسانهای حسود همیشه فکر می کنند که همه به آنها حسادت می کنند.
انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند،
انسانهای شریف همه را شرافتمند می دانند.
انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است.
دو سطل یکدیگر را در ته چاهی ملاقات می کنند.
یکی از آن ها بسیار عبوس و پژمرده دل و دیگری شادمان بود،
به همین خاطر سطل دوم برای ابراز همدردی از او پرسید:
«ببینم چته،چرا ناراحتی؟» سطل عبوس و دلگیر پاسخ می دهد:
«آنقدر منو ته چاه انداختند و بالا کشیدند که دیگر خسته شده ام.
میدونی پر بودن اصلا برایم مهم نیست،همیشه خالی به اینجا بر می گردم»
سطل دومی خنده اش می گیرد و خنده کنان می گوید:
«تو چرا این طوری فکر می کنی؟
من همیشه خالی اینجا می آیم و پر بر می گردم.
مطمئن هستم اگر تو هم مثل من فکر می کردی،
می توانستی شادتر زندگی کنی!»
در دنیا هیچ چیز به خودی خود دارای معنا نیست؛
احساسات، رفتارها و واکنش های ما نسبت به هر چیزی
بستگی به نحوه ادراک و تصور ما از آن چیز دارد
وقتي يه پنگوئن عاشق يه پنگوئن ديگه ميشه ، كل ساحل رو ميگرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب ميكنه ، اون رو واسه جفت ماده ميبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول كرد جفت هم ميشن؛
ولي اگر قبول نكرد پنگوئن نر احساس ميكنه سنگي كه پـٓيــدا كرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو ميبره زير آب لاي مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئني اشتباه اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه .
اما ما!
هي اشتباهات خودمون رو تكرار ، تكرار ، تكرار و به ديگران هم توصيه ميكنيم .
بعضي وقتها پنگوئنی باشيم .
چه وقت باید احساس بزرگی کرد:
هر گاه از خوشبختی همه، “حتى” کسانی که دوستمان ندارند هم خوشحال شدیم.
هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم.
هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود.
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
هرگاه به بهانه عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم.
هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود.
هرگاه دانستیم عزیزخدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم: “هیچ نیستیم”
پس بیاییم بزرگ باشیم…
وبزرگ شدن را تمرین کنیم…
و بعد بزرگ شدن را تعلیم دهیم…