زیر پلی ها

زیر پلی ها
زیر پل ها زندگی ما گذشت

 

روزهای ساده دنیا گذشت

غنچه های زودرس بودیم ما

کودکی در کودکی ما گذشت

***

بچه ایم و در هوای مردها

آلت همبازی ولگردها

شاد و آزاد از کتاب و مدرسه

در غم نان و اسیر دردها

***

کولی آواره ایم و در سفر

زیر این پل ها شب ما شد سحر

جاده شب از سر ما در عبور

روزها ماییم و راهی در گذر

***

دایی ما مطرب آوازه خوان

حافظ آوازهای عاشقان

مطرب رقص عبور عقربه

از خیابان های کشدار زمان

***

مادرم از ما جدایی می کند

می رود شهر گدایی می کند

ما چگونه زنده ایم ای مادرم؟

پس خدا دارد خدایی می کند

***

چیست بابا؟ از چه جنسی؟ کو کجاست؟

مثل ما آواره خاک خداست؟

بچه های شهر بابا داشتند

هیچ بابایی چرا ما را نخواست؟

***

بر سر ما چشم بی پروا گذشت

لحظه های زندگی رسوا گذشت

بود انگشت اشاره سوی ما

زیر پل ها زندگی ما گذشت...

 

مسعود نوروزی راهی

ارسال نظر